امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

امیررضا عطری ام.
فعال و معلم دینی.
من هم مانند شما آدمیزادم،
ولی ((دین)) مانند ریاضی و هنر، یک ((سامانه ی اندیشه)) است، که از ((بروزِ نیت های شکوفاگرِ درونِ وجدان انسان، برگرفته از انسان های صالح)) ساخته شده و ربطی به سلیقه ها و اشتباهاتمان ندارد، همان گونه که سلیقه و اشتباه ریاضیدان و هنرمند را به پای درستی هایش در ریاضی و هنر نمی گذارید!

هیچ ادعا و علاقه ای به مقدس نمایی و غیر طبیعی بودن ندارم. فقط حوزه ی مطالعاتی مورد علاقه ام ((دین)) و شغل آموزشی ام با آن پیوند دارد. مقدس و دیندار، کسی است که وجودش به درد تمام زندگی ات بخورد. من هم یک آدم معمولی ام. دوست دارم زندگی ام همگام با عرف زندگی آدم های نرمال در کل دنیا باشد. خشک اندیش بودن بودن ضد اسلام است. پس لازم نیست که واقعی نباشیم ...

این تارنوشت شخصی، می تواند راهی برای پیوند افزونتر میان شما و من باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

فصل­چهارم: عوامل­بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدوی

 

جدا از جذابیت های بی نظیر فطری و درونی ای که گفتمان مهدویت دارد، از نگاه بیرونی نیز باید عوامل پذیرش جهانی این نهضت را بررسی بنماییم. در این فصل، به عوامل بیرونی و جاذبه های برون گفتمانی مهدویت برای پذیرش جهانی شدنش توسط مردم جهان، خواهیم پرداخت. عوامل بیرونی پذیرش جهانی نهضت و دولت مهدویت، عبارت از آن دسته از عواملی است که در جهان، بدون گرایش و زمینه ای در باور به مهدویت، رخ می نماید و جهانیان به خاطر رهایی از آن ها، به دامان مهدویت پناه می آورند و به عبارتی سبب جذب جهانیان از بیرون به آن می شود. این عوامل از این قرار اند:

 

4-1.    بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم

((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ‏ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ ...))[1]

((ای کسانی که ایمان آوردید، در همه ی امور و بسیار، قیام کننده به عدالت و گواهی دهنده برای خدا باشید ...))

 

«... عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ أَنَّهُ قَال:‏ مَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا یَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ‏ حَتَّى لَا یَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ یَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ[2]

«... از هشام بن سالم است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: امر ظهور منجی آخرالزمان رخ نمی دهد مگر تا وقتی که هر صنفی از مردم به حکومت رسیده باشند تا کسی نگوید اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، با عدالت رفتار می کردیم. پس از آن، قائم به حق و عدالتِ ]حقیقی، همه جانبه و فراگیر[ قیام می کند.»

 

«... فِی بَعْضِ خُطَبِ أمیرِالمؤمنینَ علیهِ السلامُ: ... یَسْتَقْبِلُ قَائِمَنَا ... لَیَنْزِعَنَّ عَنْکُمْ قُضَاةَ السَّوْءِ وَ لَیَقْبِضَنَّ عَنْکُمُ الْمُرَاضِینَ وَ لَیَعْزِلَنَّ‏ عَنْکُمْ‏ أُمَرَاءَ الْجَوْرِ وَ لَیُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ غَاشٍّ وَ لَیَعْمَلَنَّ بِالْعَدْلِ وَ لَیَقُومَنَّ فِیکُمْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ...‏»[3]

«... در یکی از خطبه های امیرالمؤمنین علیه السلام است که ایشان فرمود: ... ]مردم[ به قائممان روی آور خواهند شد ... ]و او[ قطعاً قاضی های بد را از میان شما جدا می کند و قطعاً بیمار دل ها را از میان شما می گیرد و قطعاً مسؤولان ستمگر را از میان شما برکنار می کند و قطعاً زمین را از گمراه کنندگان نیرنگ کار پاک می کند و قطعاً به عدالت عمل می کند و قطعاً در میان شما ترازوی استوار عدل را برپا می سازد ...»

 

از جمله نکاتی که در این روایت شریفه وجود دارد، این که: 1- آن عاملی که در نهایت، منجر به ایجاد دولت جهانی مهدوی خواهد شد، اعتماد و روی آوری بیشتر مردم جهان به این نهضت است، نه این که این نهضت، یک پویش کشورگشا باشد. 2- گرفتن بیمار دلان از میان مردم، به معنای از قدرت انداختن کسانی است که به سبب فساد اندیشه، تأثیر ویرانگر روی زندگی مردم دارند. 3- پاک کردن زمین از گمراه کنندگان نیرنگ کار، به معنای کشتار جمعی در برخورد نخست با آن ها نیست، زیرا در روایتی که در بخش ((صلح و آرامش جهانی)) نقل شد، قرینه وار بیان شد که: «... لَا یَبْقَى کَافِرٌ إِلَّا آمَنَ بِهِ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السِّبَاعُ ...»، لذا بر اساس برداشت عقلانی از جمع این دو روایت، طبعاً چنین می شود که: برخورد نخست با این گمراه کنندگان، هدایتی است. اگر هدایت یافتند، بخشیده خواهند شد و باید به جبران گذشته بپردازند. اگر هدایت را نپذیرفتند و برای انسان ها خطر جانی نداشتند، در کنار کیفر های قانون مدارانه ای که دارند، از زندگی آزادنه نیز برخوردار خواهند بود، اما اگر خطر داشته باشند، محدود خواهند شد. بنا بر این، کشته شدن شخص گمراه کنند ای به وسیله ی دولت مهدوی، تنها در صورتی است که شخص، طغیان علیه جان مردم بکند و در صورت لزوم، کشتن او آخرین گزینه ی ممکن ناچار برای آسیب نرسیدن به انسان ها باشد.

 

دست کم بیانی که از جمع آیه و دو روایت، درباره ی بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت به دست می آید، این که: طبعاً هنگامی که بشر از چیزی خشنود باشد، علیه آن اعتراض نمی کند. وقتی که تاریخ را مرور می کنیم، پر از اصلاحات و انقلاب های سیاسی-اجتماعی است. پس همان گونه که این برخورد ها تا کنون ادامه دارد، تحرکات اجتماعی علیه حکومت ها، برآیند نا رضایتی حکومت ها و مردم از همدیگر است. همیشه طرفی از درگیری های سیاسی نیز صنف های گوناگون بودند که به تناوب، حکومت ها را در دست گرفته اند، اما هیچ گاه این چرخش حکومت به دست صنف های گوناگون، باعث رضایت کامل یا پایدار مردم نبوده است، لذا همان گونه که آیه متذکر شد، عدالت یک امر شعاری نیست، بلکه عدالت باید در زندگی فردی و اجتماعی ((برپا)) شود و قرینه ی برپا شدنش هم رضایت عمومی و پایدار مردم خواهد بود. چنین رضایت عمومی و پایداری برای بشر زمانی رقم خواهد خورد که یک سازمان یکپارچه به محوریت یک عامل اصیل الهی، بر جهان انسان ها  اِعمال قانون کند و بدون هیچ ملاحظه ی مصلحت طلبانه ای، به ریشه کنی ستم و تبعیض بپردازد. این امر نیز فقط در گرو رویکرد آگاهانه و داوطلبانه ی بیشتر مردم جهان به قدرت دهی به این دستگاه یکپارچه است که قرینه هایش در دو روایت موجود است.

 

زندگی اجتماعی انسان ها همیشه با ایجاد نهاد قدرت مرکزی همراه بوده است و این نهاد قدرت، تدریجاً به حکومت تبدیل شده است که بنا به نیاز اجتماعی بشر، تا امروز و آخرین روز زندگی در دنیا نیز، شاهد برقرای نهاد حکومت در جهان هستیم. اما یک مسأله ای که همیشه گریبانگیر بسیاری از مردم جهان بوده است، عدم اعتماد کامل آنان به حکومت هایشان در زمینه ی آشنایی دقیق با معنا و گستره ی عدالت و اجرای قدرتمند آن است. در جهان، ما همیشه شاهد این بوده ایم که همه ی حکومت ها در جهان، داعیه دار اجرای عدالت بوده اند و هستند اما بر عکس، باعث دامن زدن بیشتر به انواع فساد در جهان بوده اند و هستند. به طوری که امروزه کسی به گونه ی مستند نمی تواند ادعاء کند که میزان فساد در ابعاد گوناگون، کمتر از دهه های پیشین شده است، حال آن که کمتر موضوعی در دنیا وجود دارد که نهاد یا تشکیلاتی نداشته باشد. نمی توان سازمان یافتگی افزون تر شده ی زندگی دنیوی را کتمان کرد ولی نمی توان جنگ جامعه ی جهانی با یکدیگر به نام عدالت را نیز کتمان کرد. وقتی در جهان امروز که همه ی حکومت ها مدعی اجرای عدالت هستند، ما شاهد دامنه دار تر شدن فساد و آشوب در جهان هستیم، این خود گواه بر تضاد و تناقض در ادعا های حکومت ها با معرفت ها و عملکرد هایشان می باشد. چگونه کسانی که آشنایی دقیقی با یک موضوع ندارند، می توانند تبیین کننده و پیاده کننده ی آن باشند؟! در جهانی که بسیاری از مسؤولینش در شاخه های گوناگون، امانت اخلاقی مسؤولیت خود را اداء نمی کنند، شایسته تر از خود را می شناسند ولی اجازه ی نزدیک شدن آنان به قدرت را نمی دهند و باز هم دم از دین، انسانیت و عدالت می زنند، چگونه می توان اعتماد کامل به یک حکومت را به دست آورد؟!

 

تا وقتی که جامعه ی بشریت به فطرت سالم و اولی خود بازنگشته و عقل و اندیشه ی او به تکامل نرسیده باشد، ممکن نیست انسان ها به یکدیگر ظلم نکنند و عدالت را در سراسر جهان، جایگزین زور و ستم نمایند.[4]

 

اگر صدور این نا عدالتی ها از حکومت های اسلامی یا حکومت های کشور های مسلمان باشد، به مراتب قبیح تر از نا عدالتی در دیگر حکومت ها و دیگر کشور ها است، چون اسلام پیام آور عدالت است و مسلمانان حتی اگر در اجرای عدالت دچار ضعف هایی هم بشوند ولی حداقل باید تلاش و عزم راسخ خود برای اصلاح مفاسد و بی عدالتی ها را نشان دهند نه این که فقط نمایش گر و افزون کننده ی مشکلات مربوط به عدالت شخصی و اجتماعی باشند.

 

صد ها دستور اسلامی که عدالت اجتماعی و اقتصادی را در عمقِ عبادات وارد می سازد و آن را از جمله ی شرایط صحیح بودنِ آن ها می شمارد، به روشنی نشان می دهد که عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی نه تنها دو حکم فرعی و دو واجب عادی و معمولی نیستند، بلکه بر پایه ی عقیده و ایمان استوار اند و از آن ها جدا شدنی نیستند. اسلام، ایمانی را که نتیجه ی آن، عدالت در زندگیِ فرد و جامعه نباشد، بر نمی تابد.[5]

 

وقتی  در چنین وضعی که اکثریت جهانیان نمی توانند به حکومت هایشان اعتماد کامل داشته باشند و بیزاری شان از وضع موجود روزافزون می گردد و به تاریخ حکومت هایی می نگرند که به محوریت یک حجت الهی بوده است، جز حسرت عمیق و پناه بردن به یک حجت الهی، چیزی باقی نمی ماند. این جا است که به علت آشنا نبودن حکومت ها با معنا، گستره و اجرای دقیق عدالت، مردم از حکومت های موجود، خسته و بی زار می گردند و به سمت نهضت مهدوی گرایش پیدا خواهند کرد.

 

4-2.    عدم پایبندی به عدالت جامع به رغم باورمندی به آن

((قالَ لَوْ أَنَّ لی‏ بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوی إِلى‏ رُکْنٍ شَدیدٍ))[6]

((لوط گفت: ای کاش ]برای مبارزه با بدی های شما گروه بدکاران،[ قدرت و نیرویی می داشتم یا می توانستم به تکیه گاهی استوار، پناه بگیرم.))

 

«... عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ:‏ مَا کَانَ یَقُولُ لُوطٌ علیهِ السلامُ‏ ((لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلى‏ رُکْنٍ شَدِیدٍ)) إِلَّا تَمَنِیّاً لِقُوَّةِ الْقَائِمِ علیهِ السلامُ وَ لَا ذَکَرَ إِلَّا شِدَّةَ أَصْحَابِهِ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یُعْطَى قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ إِنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبَالِ الْحَدِیدِ لَقَطَعُوهَا لَا یَکُفُّونَ سُیُوفَهُمْ حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»[7]

«... از ابو بصیر است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: معنای گفتار لوط علیه السلام که گفت ((لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلى‏ رُکْنٍ شَدِیدٍ)) جز این نبود که آرزو کرد ای کاش قدرت و نیروی ]مادی و معنوی[ قائم علیه السلام را می داشت و یاد نکرد مگر قدرت و استواری یارانش را، زیرا که قطعاً هر مردی از آن ها را قدرت و نیروی ]ظاهری و باطنی[ چهل مرد داده شده است و قطعاً دل هایشان از پاره های آهن، سرسخت تر و محکم تر است و اگر فرضاً به کوه های آهن گذر کنند، آن را از جای بر می کنند و شمشیر ها ]و ابزار های مبارزاتی[ شان را بر سر جای خود نمی گذارند تا این که خدای تعالی راضی شود.»

 

در این پژوهش، سعی بر دست کم گرفتن توانایی انسان ها و نادیده گرفتن تلاش های حکومت ها برای نزدیک شدن در پیاده کردن عدالت نیست. چنین ادعائی هم نداریم که هیچ کسی با معنا و گستره ی دقیق عدالت، آشنا نیست و کسی نمی تواند در راه پیاده سازی عدالت، مفید باشد، بالأخره انسان سرشار از توانایی های الهی است، برای اجرای عدالت سعی های فراوانی شده است، افراد زیادی هم در این راه در طول تاریخ، زندگی شان را فداء کرده اند و همراهان نهضت و حکومت مهدوی را هم همین مردم کره ی زمین تشکیل می دهند، اما این ادعاء را داریم که اولاً کسانی که با معنا و گستره ی دقیق عدالت آشنا هستند، در بدنه های قدرت های موجود در جهان، جایی ندارند و تا وقتی هم که اساس، نظام و سیستم حاکم بر جهان، از ریشه اصلاح نشود و به فطرت باز نگردد، هیچ کس نمی تواند اشراف کامل و ضمانت استوار بر اجرای کامل عدالت در کل جهان که هیچ بلکه حتی یک کشور داشته باشد. در این پژوهش، برای ویژگی های جذاب درونی گفتمان مهدویت، روی چهار عبارت ((حقیقی))، ((همه جانبه))، ((فراگیر)) و ((بی نظیر))، تأکید فراوانی داریم، زیرا به جز وجوه الهی مهدویت، همه ی ویژگی های ناب و اصیل مهدوی که یاد شد، در دنیای امروز اول این که نسخه های تقلبی، طاغوتی و صرفاً مدعیانه ی فروانی دارند، دوم این که از لحاظ کمیت و کیفیت، در همه ی ابعاد زندگی سرایت ندارند، سوم این که در همه ی نقاط دنیا پیاده سازی نشده اند و چهارم این که نسخه های اجرایی مشابه فراوانی در طول تاریخ دارند، ولی به جز وجوه الهی مهدویت که به اجازه ی خدا، منحصرانه در اختیار شخص حضرت حجت علیه السلام است و کسی توانایی ادعای آن ها را ندارد، همه ی ویژگی های ناب و اصیل مهدوی که یاد شد، اول این که دارای اصالت، صحت و ریشه داری الهی اند، دوم این که همه ی ابعاد و جوانب زندگی را در بر می گیرند، سوم این که ناظر به همه ی نقاط دنیا هستند و چهارم این که به جز دیگر نسخه های الهی، نسخه های مشابهی در طول تاریخ ندارند و آن نسخه های الهی دیگر نیز در کمیت و کیفیت بنا به دلایل گوناگونی که در مطالب پیشین یادآوری شد، فعلیت موجود در مهدویت را نداشته اند. لذا نهضت و دولت مهدویت، به جز آشنایی تام و تمام با مفهوم عدالت و پهنه ی آن به واسطه ی امام دوازدهم علیه السلام، اشراف کامل و ضمانت استوار بر اجرای کامل عدل و قسط در کل جهان را نیز دارا می باشد.

4-3.    سرخوردگی مردم از جهان مدرن

((... إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ))[8]

((... قطعاً خدا چیزی از ]سرنوشت[ گروهی را تغییر نمی دهد تا آن که خودشان، آن چه که در درون ]ظاهری و باطنی[ خودشان است را ]به سمت تخریب قطعی یا اصلاح اصیل[ تغییر دهند، و اگر خدا برای یک گروه، گزندی را ]به دلیل بدکاری قطعی شان[ بخواهد، هیچ راه بازگشتی برای آن گزند نیست، زیرا برای آن ها جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود.))

 

«... عَنِ النَّزَّالِ بْنِ سَبْرَةَ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهِ السلامُ: ... اِتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ کَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ کَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً ...»[9]

«... از نزال بن سبره است که گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای که برای ایراد نمود، فرمود: ... در آخرالزمان در دنیا، هوا و هوس ها را می پرستند و ریخته شدن خون مردم را سبک می شمارند و شکیبایی را ضعف بر می شمارند و ستم را فخر می دانند و مسئولان، گناه پیشه می شوند و وزیر ها، ستمگر می شوند و سرپرست های مردم، خیانت کار می شوند ...»

 

از جمله نکاتی که در این روایت شریفه وجود دارد، این که: این اوصاف، وصف همگان در آخرالزمان نیست، بلکه بنا به قرائن عقلی و قرائن نقلی دیگر، حکایت گر کلیت وضع غالب موجود در جهان در آخرالزمان است و قطعاً صالحیت صالحان، نادیده انگاشته نمی شود.

 

«قالَ أمیرالمؤمنینَ علیهِ السلامُ: یُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْیِیعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّکُ‏ بِالْغُرُورِ وَ تَقْدِیمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِیرُ الْأَفَاضِلِ.»[10]

«امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پایان حکومت ها، رهنمون شده ی چهار چیز است: تباه کردن اصل ها]ی شعار داده شده شان[، دستاویزی به فریب، پیش افتادن ]و قدرتمند شدن[ فرومایگان و واپس افکندن ]و قدرتمند نکردن[ دانشوران.»

 

یکی از فلسفه های ایجاد حکومت، دست کم برقراری و برپایی حقوق اجتماعی مردم بود ولی همیشه این هدف، مقصود همگان نبوده است و بسیاری از افراد، حکومت را برای قدرت خودشان می خواهند. جامعه و حکومت، روی هم تأثیر بسزایی دارند و بزرگ ترین قدرت یک جامعه بنا به روش های سیاسی گوناگون، در اختیار گروهی از به قدرت رسیدگان قرار می گیرد که مسئولیت های سازمان یافته ای در قالب حکومت را بر عهده می گیرند. اگر رابطه ی حکومت و مردم، یک رابطه ی کرامت مندانه و متفاهم باشد، آن جامعه می تواند حداقل پا در مسیر آسودگی مادی و توسعه بگذارد، در غیر این صورت، مردم و حکومت، با همدیگر به اصطکاک بر خواهند خورد. چون انسان ذاتاً تحمل خواری و زبونی را ندارد، در صورت تأمین نشدن نیاز های مادی و معنوی اش، غالباً با عوامل انسانی این وضعیت برخورد خواهد کرد. شاهد مثال این قاعده، هزاران انقلاب اجتماعی در طول تاریخ در همه ی نقاط جهان است. منظور این نیست که هر گونه برخورد اجتماعی و همه ی انقلاب های در طول تاریخ را توجیه بنماییم و درست بدانیم. بلکه می خواهیم این را بیان کنیم که آرامش روحی-روانی-مادی مردم یک جامعه، بدون درک متقابل حکومت و مردم، محال است. لذا کشمکش های فراوانی که در مناطق گوناگون جهان میان مردم و حکومت ها می بینیم، برآیند خارج شدن حکومت، از وظایف اصلی اش یا ناتوان بودن در آن ها است. حکومت هایی هم هستند که بعد مادی و رفاهی زندگی جامعه را طوری تأمین می کنند که مردمشان راضی هستند، اما توانایی پر کردن خلأ های معنوی و هویتی ملتشان را ندارند، لذا در چنین مملکت هایی اگر ستیز اساسی میان مردم و حکومت را نبینیم اما نمونه هایی از چالش و درگیری فکری میان مردم و حکومتشان وجود دارد. مردم جهان، تا وقتی که به یک حکومت واحد جهانی که همه ی نیاز های مادی و معنوی شان را بر طرف نکند نرسند، آرام و قرار نخواهند گرفت و این یکی از حقوق اساسی شان است. جهانی سازی صرفاً اقتصادی و آمریکایی سازی جهان، نسخه هایی هستند که مخالفان اسلام، آن ها را برای یکپارچه شدن جهان ارائه می دهند، در حالی که جهانی سازی صرفاً اقتصادی، فقط به کام سرمایه داران است و آمریکایی سازی جهان هم دچار بن بست های فرهنگی و هویتی فراوانی است و بر سرمایه داری متکی است که باز هم به کام سرمایه داران است. این موضوعات، از دلیل های گرایش اکثریت جهانیان به نهضت و دولت مهدویت خواهند بود. اکثریتی که اکثریتشان را توده های دانشجو، کارمند، کارگر و زحمت کشان جوامع تشکیل می دهند. بدین سان، دولت منجی، آخرین و نوین ترین گزینه ی سیاسی-اجتماعی پیش رو برای مردم جهان می باشد که در جایگاه دوری از هر طرح سیاسی-اجتماعی شکست خورده ای، پناهگاهی قابل تأمل و تحمل نیز برای قشر های گوناگون جامعه خواهد بود.

 

4-4.    تبهکاری و دستیابی به قدرت از راه های نادرست

((وَ کَذلِکَ نُوَلِّی‏ بَعْضَ‏ الظَّالِمینَ‏ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ))[11]

((و این چنین است که برخی ستمگران را بر برخی، به علت گناهانی که همواره مرتکب می شدند، ‏چیره و سرپرست می کنیم.))

 

«... عَنِ الْعَرْزَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَّی اللّهُ علیهِ و آلهِ: سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُنَالُ الْمُلْکُ فِیهِ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدِّینِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى‏ ...»[12]

«... از عزرمی است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی بر مردم خواهد آمد که کسی جز از راه قتل و ستم کردن، به فرمانروایی نمی رسد و جز از راه دزدی و خساست، به توان گری نرسد و جز از راه خارج شدن از دین و پیروی از هوای نفس، به محبوبیت نرسد ...»

 

از جمله نکاتی که در این روایت شریفه وجود دارد، این که: این اوصاف، وصف همگان در آخرالزمان نیست، بلکه بنا به قرائن عقلی و قرائن نقلی دیگر، حکایت گر کلیت وضع غالب موجود در جهان در آخرالزمان است و قطعاً صالحیت صالحان، نادیده انگاشته نمی شود.

 

همیشه در طول دوران ها، حکومت هایی بوده اند و هستند که بنا به علت های سد کننده ی فراوانی، فقط در شعار دادن متوقف شده اند و بنا به مشکلات خود ساخته شان، نتوانسته اند در راه برپایی آرمان هایشان تلاش چشمگیری کنند و حتی بسا اوقات که در عمل، بر خلاف آرمان هایشان حرکت کرده اند. در چنین وضعیتی، چنین حکومت هایی تلاش می کنند که با امتحان هر گونه راهی که به وجهه شان ضربه نزند، اعتماد اجتماعی را همچنان حفظ کنند ولی این امتحانِ هر گونه راه، مستقیماً روی زندگی مردم تأثیر می گذارد و باعث تلف شدن و هرز رفتن نیرو ها و استعداد های اعضای جامعه می شود. آزمایش و آزمون و خطا کردن بر روی روش های گوناگون حکومت داری، باعث از دست رفتن وقت گرانبهای مردم می گردد و در بن بست های عدالتی، آزادی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، این بدنه ی جامعه هستند که آسیب پذیر اند ولی سرمایه داران و آن دسته از مسئولان که برای خود حداقل یک حاشیه ی امنی ایجاد کرده اند، آسیب نمی بینند. گاهی به خاطر آزمون و خطا کردن یک حکومت مثلاً در عرصه ی نظامی، صد ها هزار نفر و بلکه میلیون ها نفر، دچار رنج، اندوه، آسیب و حتی مرگ می شوند. این درستی آزمایی ها و آزمون و خطا ها، برآیند ناتوانی حکومت یا خودخواهی آن است و یا حاصل هر دو است. منظور از این نگاشته ها، سیاه نمایی مطلق همه ی حکومت ها و همه ی اقدام هایشان نیست ولی آن چیزی که جهانیان امروزه بیش از هر زمان دیگری شاهد آن هستند، این است که جان، ناموس، مال و زندگی انسان ها در جهان امروز، بازیچه ی بسیاری از مسئولان ناشایسته و ناکارآمد در سطح جهانی، شده است. بحران های اقتصادی پی در پی و ستیز ها و رقابت های روانی و نظامی پیاپی بسیاری از کشور ها با یکدیگر، شاهد مثال هایی برای بی اهمیتی زندگی مردم برای بسیاری از سردمداران سیاست در جهان است. بسیاری از تلاش های سیاسی ای که در مسئولان سیاسی جهان می بینیم، تلاش برای رفع درگیری های سیاسی بین خودشان است، نه برای این که دردی از زندگی مردم دواء کنند. اگر در تارنما های فرهنگ نامه ای برخط، نگاهی مختصر هم که شده به فهرست بحران های گوناگون جهانی در قرن بیست و یک میلادی بیندازیم، متوجه بازیچه ای و آزمون و خطایی بودن بسیاری از درگیری های داخلی و بیرونی در جهان می شویم. صد البته قصد این را هم نداریم که در همه ی بحران های جهان، مردم را صد در صدر مظلوم و منفعل بشماریم بلکه بسیاری از همین بحران ها حاصل اعتماد اشتباه مردم به قدرت داده شدگانشان می باشد.

فرستادگان الهی، همیشه خاموش کننده ی آتش بحران ها بوده اند، هستند و خواهند بود و هیچ گاه شعله ور کننده ی آتش بحران ها نبوده اند.آیات قرآن مجید و روایات پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام، لبریز از مضامینی است که اشاره به کرامت انسان ها نموده اند. تاریخ، گواه برخورد های کرامت آمیز پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام، با همگان حتی با دشمنانشان می باشد.

در میان افزون تر شدن بحران های جهانی، جهانیان بنا به ندای فطرت و عقلشان، سراغ کس و کسانی را خواهند گرفت که در عمل به رعایت امانات اخلاقی و حقوقی شان پایبند اند و تجلی این ویژگی ها را بنا به رهنمود های متون دست اول دینی، در حجت الهی و شایستگان به ضعف کشانده شده ای که گرد ایشان جمع می شوند، خواهند دید.

 

4-5.    بحران هویت فراگیر و عمیق در سراسر جهان

((فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ))[13]

((پس هنگامی که در کشتی سوار شوند، خدا را در حالی که دین را برایش خالص کرده اند می خوانند، پس هنگامی که به سوی خشکی ها نجاتشان می دهیم، ناگاه شرک ورزی می کنند.))

 

از جمله نکاتی که در این آیه ی کریمه وجود دارد، این که: 1- برای مثال به اضطراب در کشتی، که یک نماد است، می توان مثال های دیگر و نمونه های امروزی را نیز عنوان کرد. 2- کنایه و منظور کلی آیه، درباره ی خواندن خدا توسط مردم در لحظه های سخت زندگی است و به عبارتی، در بحران ها پناه بردن به آفریدگار هستی (خدا)، منظور است.

 

دعای شریفه ی کمیل که دعای حضرت خضر علیه السلام است و آن را امیرالمؤمنین علیه السلام به جناب کمیل بن زیاد نخعی رضوان الله علیه آموخت، یکی از بهترین متون روایی است که در آن، پناه بردن انسان ها از انواع بحران ها به سوی خدای تعالی، به شکل فوق العاده ای تصویر سازی و بیان شده است. به فراز ها و عبارت هایی از این دعای شریفه که تناسب بیشتری با بحث دارد، اشاره می شود:

 

«... اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ. یا سابِغَ النِّعَمِ، یا دافِعَ النِّقَمِ، یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِی الظُّلَمِ، یا عالِماً لا یُعَلَّمُ ...»[14]

«... ای خدای تعالی، به کسی که اصل دارایی اش امید ]به تو[ است و ساز و برگش اشک ریختن ]در نزد تو[ است، رحم نما. ای فرو ریزاننده ی نعمت ها، ای دور کننده ی بلا ها، ای روشنایی وحشت زدگان در ]انواع[ تاریکی ها، ای دانای نیاموخته، ...»

 

«... قالَ أمیرالمؤمنینَ علیهِ السلامُ: ... مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِی هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَکُونُ لَهُ حَیْرَةٌ وَ غَیْبَةٌ یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ ...»[15]

«... امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ... فرزندی از نسل من خواهد بود که او همان مهدی ای است که زمین را از داد و عدل پر می کند همان طور که از ستم و حق کُشی پر شده بود و نسبت به او حیرتی برای مردم و برای او غیبتی خواهد بود که در حیرت آن غیبت، گروه هایی گمراه و گروه هایی دیگر هدایت خواهند شد ...»

 

چنان که در مباحث پیشین مطرح کردیم، اگر زندگی انسان همراه با معنا نباشد، حتی اگر در وضع مادی مطلوبی هم به سر ببرد، شاید دست کم دچار بحران های روحی-روانی می گردد. معنا هم باید یک معنای اصیل باشد نه معنایی که کاذب و موقتی باشد. معنای اصیل، همان فطرت است که خداوند در وجود همه ی انسان ها قرار داده است و به حکم فطرت، انسان به یک الگوی عالی و بی نظیر نیاز دارد که طرح متعالی زندگی اش را از او دریافت کند و این الگو گیری و دریافت هم بنا به ذات خالقیت خدای تعالی، دائمی و مستمر است، تا انسان همیشه در مسیر کسب کمالات بی نهایت باشد و به قرب درگاه الهی نزدیک تر شود. هر معنایی غیر از این معنا، به دلیل اقناع و ارضاء نکردن حقیقی و همه بعدی زندگی انسان، موقتی و غیر اصیل است، لذا مثلاً معنا هایی که فقط در یک دوره از زندگی همچون جوانی یا بزرگ سالی به کار آیند، از سنخ همین معنا های موقتی و غیر اصیل هستند، یا معنا هایی که صرفاً بشری محض باشند و ارتباطی با خدا برقرار نکرده باشند، به دلیل عدم عصمت، دچار نقص و انحراف می شوند. معنای دائمی و اصیل، معنایی است که به صورت عمیق، تمام جوانب زندگی انسان را در بر بگیرد و اقناع و ارضاء نماید نه این که فقط جوابگوی موقتی بخش کوچک و کوتاهی از زندگی انسان باشد.

بنا به علم و حکمت الهی، خداوند تجلی فطرت و معنای اصیل زندگی را در وجود واسطه های خود قرار داده است. در حقیقت، واسطه های الهی، تجسم و ظهور فطرت و صراط مستقیم اند. در جهان امروز، به علت دوری اکثر جهانیان از الگوگیری از این حجت های الهی، بسیاری از مردم از معنای اصیل زندگی دور شده اند و به اندازه ی این دوری شان، به پوچی، اتلاف، اضطراب و افسردگی نزدیک تر شده اند. بحران های هویت و وجودی ای که در قرن های گذشته در جهان، روزافزون تر شده است و می شود، حاصل همین دوری از دین اصیل الهی است.

 

فقط نمونه ی کوچکی از بحران هویت موجود در جهان امروز را در مدرنیته و بحران های معاصر می توانیم ببینیم که به ویژه بحران های هویتی عمیقی مانند ((نیهیلیسم یا پوچ گرایی)) را در جهان به وجود آورده، که به سه حوزه ی معنایی کشیده شده: معنای اول فلسفی: نظریاتی که مدعی اند، عدم، واقعاً به معنایی وجود دارد. معنای دوم اخلاقی: آوایی که منکر هر گونه وجه امتیاز میان خیر و شر است. معنای سوم مفهومی: پنداری که وجود را واهی می داند و فرا گذشتن از آن را از طریق تجربه ی عدم می جوید.[16]

 

بنابراین، بحران هویت موجود در دنیا، سبب جلب توجه جهانیان به نهضت مهدوی خواهد شد و این گرایش نیز در وهله ی اول، یگ گرایش برون گفتمانی برای مهدویت است، اما اگر هنگامی که مردمی که به این بحران ها دچار شده، به گفتمان مهدویت درک و گرایش فکری-عملی پیدا بکنند، گرایش برون گفتمانی شان به گرایش درون گفتمانی، فطری و طبیعی دگرگون خواهد گشت.

 

4-6.    جمع بندی

در این فصل، سعی بر این بوده است که عوامل بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدویت از دیدگاه آیات و روایات، فقط در این مواردی که بررسی شده است، خلاصه و محدود گردد و همین اندازه ی شرح، استدلال و استناد، بسنده دانسته شود. اما بر هر پژوهشگری در این زمینه، مبرهن و روشن است که این عوامل، بسیار بیشتر و فراتر از این موارد است. انسان ها ((بدون رهبری یک انسان معصوم و الهی))، هر چقدر هم سعی کنند که عدالت را درست تبیین و اجراء کنند، ولی باز دیدگاه های ذهنی غلطی درباره ی اصل عدالت و کیفیت اجرای آن خواهند داشت و به علت عدم عصمت، تواناییِ آشنایی، ابلاغ و پیاده سازیِ واقعیِ عدالتِ الهی را ندارند و دیگر این که نمی توانند بر اجرای همگانی این عدالت الهی آن هم به صورت کامل و در همه ی ابعاد، کاملاً مشرِف و ضامن باشند، منتهی این مطالب درباره ی یک شخص معصوم - آن هم وقتی عوامل گوناگون انسانی و غیر انسانی، حول محورش دست به دست هم دهند-، برعکس صدق خواهد کرد و حقیقتاً درست پیش خواهد رفت، به ویژه آن که در صورت آشنایی و پیوستن تدریجی جمعیت پرشماری از مردم گوناگون جهان به این نهضت، سبب جذب عقلانی و دوراندیشانه ی عموم مردم دنیا به این نهضت خواهد شد. پس بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم از آن ها، عدم پایبندی به عدالت جامع به رغم باورمندی به آن، بیزاری و سرخوردگی مردم از بسیاری از حکومت ها، تبهکاری و دستیابی به قدرت از راه های نادرست و بحران هویت فراگیر و عمیق در سراسر جهان، باعث خستگی مردم از حکومت های موجود و وضع عمومی جهان شده است و دنبال یک حکومت واحد جهانی، عادل و کرامت محور هستند که بدون اشتباه و خلل، خلأ های اساسی زندگی شان را پر کند، لذا حتی مردم پیشرفته ترین کشور های دنیا هم شدیداً خلأ معنویت را حس می کنند و مشتاقِ حضور یک شخص معصوم از سنخ اولیاء الله هستند.

 

نتیجه گیری

 

نتیجه گیری

در این فصل ها، سعی بر این بوده است که توضیحات تاریخی و عوامل فطری، درونی و بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدویت از دیدگاه آیات و روایات، فقط در این مواردی که بررسی شده است، خلاصه و محدود گردد و همین اندازه ی شرح، استدلال و استناد، بسنده دانسته شود. اما بر هر پژوهشگری در این زمینه، مبرهن و روشن است که این عوامل، بسیار بیشتر و فراتر از این موارد است.

عوامل درونی مهدویت، برازندگی هایی هستند که حتی اگر کشش به سمت هدایتگر بودن آن ها در آفرینش ما قرار داده نمی شد و مردم نیز از حکومت ها و روزمرگی هایشان خسته نمی شدند، اما به حکم عقل و وجدان، ((خوب ترین)) خواستنی تر از ((خوب تر))، ((خوب)) و گزینه های نازل است. لذا عقلاً و وجداناً هنگامی که انسان ها به اندازه ی اعلای شایستگی های مهدویت پی ببرند، چه عوامل فطری و بیرونی رخ می دادند و چه رخ نمی دادند، بنا به رهیافت عقل، گفتمان حکومت امام مهدی عجل الله فرجه، به نهاد خودش و بنا به ناب بودن ویژگی هایش، آنقدر ظرفیت و لیاقت منحصر به فرد دارد که گزینه ای خواستنی ترین و فرای همه ی گزینه های بشریت برای سامان دادن به زندگی مادی و معنوی جهانی قرار بگیرد. به جز رخداد و بروز قطعی شایستگی های نهضت امام زمان عجل الله فرجه و قرینه شدن بیزاری مردم از حکومت ها و روزمرگی هایشان بر درخشندگی گفتمان مهدویت، فطرت نیز تأیید کننده ی اصالت و برتری گفتمان حکومت امام مهدی عجل الله فرجه بر همه ی دیگر گفتمان های بشریت است. در این میان، عوامل بیرونی نیز که به عبارتی فقط نقش قرینه شدن بر رهیافت مردم بر اصالت نهضت مهدی موعود عجل الله فرجه را دارا می گردد، نشانه هایی می شود که مردم به گزینه ی نو، ناب و اصیل مهدویت دعوت گردند.

توضیح این ادعاء ها چنین است که:

(الف) نهضت و دولت امام مهدی عجل الله فرجه، به طور حقیقی، همه جانبه، فراگیر در سطح جهانی و بی نظیر، به وسیله ی وجود علنی آخرین امام معصوم و رهبری جهانی طولانی مدت ایشان، چنان آبادانی و سعادت ظاهری و باطنی ای به دنیا خواهند بخشید و جهان در چنان اصلاح و ثبات حقیقی، همه بعدی، جهانی و بی نظیر معنوی-دینی، عدالتی، آزادی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، صلحی-آرامشی و وحدتی، قرار می گیرد که عملاً زمینه ی انجام دادن گناه ها نیز در جهان برچیده می شود و هر کسی در زندگی شخصی و اجتماعی اش هر آن چه را که برای آرامش و پیشرفت مادی و معنوی، ظاهری و باطنی و دنیوی و اخروی نیاز دارد، در اختیار دارد.

 (ب) گرایش های عمیق فطری ای که خدای تعالی در وجود و سرشت انسان ها نهادینه سازی کرده است که به هدایتگر الهی برای اصالت دادن به زندگی، کشش داشته باشند، باعث اعتماد اکثر جهانیان به نهضت مهدویت می گردد، حکومت واحد جهانی به دست آخرین حجت الهی مولود علیه السلام و یاران خالصش خواهد افتاد. دلایل جذاب تاریخی نیز گواه و نشانه ای بر اصالت این کشش برای مردم می شود.

(ج) بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم از آن ها، عدم پایبندی به عدالت جامع به رغم باورمندی به آن، بیزاری و سرخوردگی مردم از بسیاری از حکومت ها، تبهکاری و دستیابی به قدرت از راه های نادرست، بحران هویت فراگیر و عمیق در سراسر جهان نیز از عوامل بیرونی ای هستند که باعث گرایش و پناه آوردن بسیاری از جهانیان به نهضت و دولت مهدویت می شوند.

 

به نظر می رسد که عامل جذاب کلی نهضت مهدویت برای عموم مردم، جاذبه ی بی نظیر نهضت مهدوی در همه ی ابعاد باشد که برآیند جمع همه ی عوامل درونی پذیرش جهانی دولت امام مهدی عجل الله فرجه است.

عامل ((اصلی، مهم و بزرگ)) رویکرد جهانی به گفتمان مهدویت، ((شخصِ خودِ مهدیِ موعود)) خواهد بود، که وی آخرین حجت الهی زاده شده است. اساساً همه ی پیشبرد های اصیل و معنوی ای که رخ می دهد، به واسطه ی وجود حجت الهی است. تمام نقاط قوت دین، حاصل از وجود شخص حجت الهی است و اگر حجت الهی نباشد، رساندن فیض و به طریق اولی ارائه ی معنویتی هم نخواهد بود.

 

پیشنهاد می شود که به عنوان یک طرح پژوهشی، بعد های جاذبه ی معنوی شخص مهدی موعود علیه السلام که جزء ویژگی های شخصی ایشان می باشد و تأثیر بسیار ژرفی بر روی همه ی توده های مردم جهان دارد، با محوریت قرآن و روایات، بخش بندی گردد و به صورت روشمند، تأثیر گذار ترین عامل های جذاب شخصیتی ایشان که برانگیزاننده ی توجه عموم مردم مختلف جهان به شخص او است، بیان شود. به دلیل گره خوردن موضوع منجی باوری با سبک زندگی دینی مردم در همه ی گستره ی جهان، تلاش علمیِ پیش درآمدی و روشمند به ویژه با محوریت قرآن و روایات در جهت روشن سازی لایه های مؤثر و منحصر به فرد مهدویت، بسیار با اهمیت و مفید است.

 

فهرست منابع و مآخذ:

            الف. منابع فارسی:

  1. جاماسب فرزند هوگوه، جاماسب نامه، به نقل از: صادقی تهرانی، محمد، دولت مهدی علیه السلام، یکتا پرچمدار انقلاب و عدالت اجتماعی و موعود کل ملل، (علی چراتیان) بی شماره ی چاپ، بی جا: بی نا، 1393 ش.
  2. حسینی شیرازی، سید صادق، اسلام و سیاست، (حمید رضا شیخی) چاپ اول، قم: سلسله، 1385 ش.
  3. حکیم، سید منذر، مهدویت و امام مهدی علیه السلام از نگاه شهید سید محمد باقر صدر، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، ]بی تا[.
  4. حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، چاپ اول، تهران: غدیر، 1350 ش.
  5. حکیمی، محمد رضا، قیام جاودانه، چاپ دوازدهم، تهران: دلیل ما، 1393 ش.
  6. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر عجل الله فرجه، (سید جواد میرشفیعی خوانساری) چاپ چهاردهم، تهران: لاهوت، 1384 ش.
  7. رجبی دوانی، علی، مهدی موعود علیه السلام، ترجمه ی جلد سیزدهم بحار الأنوار علامه مجلسی، (علی رجبی دوانی) چاپ بیست و نهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1381 ش.
  8. صادقی تهرانی، محمد، بشارات عهدین، چاپ اول، قم: شکرانه، 1392 ش.
  9. صافی گلپایگانی، لطف الله، وابستگی جهان به امام زمان (عج)، چاپ دوم، قم: مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، 1387 ش.
  10. صدر، سید موسی، رهیافت های اقتصادی اسلام، (مهدی فرخیان) چاپ سوم، تهران: مؤسسه ی فرهنگی-تحقیقاتی امام موسی صدر، 1394 ش.
  11. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، (سید محمد باقر موسوی همدانی) چاپ پنجم، قم: جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج15.
  12. کارگر، رحیم، جهانی شدن و حکومت حضرت مهدی عجل الله فرجه، چاپ دوم، قم: بنیاد فرهنگی مهدی موعود عجل الله فرجه، 1389 ش.
  13. مجتهدی سیستانی، سید مرتضی، دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه، چاپ هشتم، قم: الماس، 1395 ش.
  14. مطهری، مرتضی، فطرت، چاپ سی ام، تهران: صدرا، 1396 ش.
  15. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی (ع) از دیدگاه فلسفه ی تاریخ و مقاله ی شهید، چاپ چهل و نهم، تهران: صدرا، 1392 ش.
  16. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، ج10، چاپ ششم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1390 ش.
  17. مهدی پور، علی اکبر، او خواهد آمد، چاپ سیزدهم، قم: رسالت، 1384 ش.
  18. رجبی، ابوذر، ((مسائل کلام جدید و مهدویت)) پژوهش های مهدوی، شماره ی 2، پاییز 1390 ش.
  19. رحمان ستایش، محمد کاظم و قضاوی، منیره، ((جهان پس از امام مهدی (عج) از دیدگاه روایات)) مشرق موعود، شماره ی 32، زمستان 1393 ش.
  20. نظری، میثم و فاضلی، حبیب الله، ((مدرنیته و بحران هویت معاصر؛ بر مبنای آرای داریوش شایگان)) پژوهشنامه ی علوم سیاسی، سال سیزدهم، شماره ی سوم، تابستان 1397 ش.
  21. یوسفیان، نعمت الله، ((ویژگی های یاران خاص امام زمان (ع) )) حصون، شماره ی 12، تابستان 1386 ش.
  22. پرسمان دانشگاهیان، مشاوره و پاسخ نمایندگی نهاد رهبری در دانشگاه ها، شباهت های امام مهدی (عج) به حضرت رسول (ص)، www.porseman.com
  23. مؤسسه ی تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه، گروه پاسخ به شبهات، آیا طبق منابع شیعه و اهل سنت، در میان 313 نفر از یاران امام زمان (عج) زن نیز وجود دارد؟ (ویرایش جدید)، www.valiasr-aj.com
  24. ویکی شیعه، دانشنامه ی مجازی مکتب اهل بیت (ع)، مهدویت، www.wikishia.net

 

            ب- منابع عربی:

  1. اصفهانی، میرزا مهدی، أبواب الهدی، (حسین مفید) چاپ اول، تهران: منیر، 1387 ش.
  2. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، چاپ اول، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1414 ق، 11 جلدی.
  3. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، (قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة) چاپ اول، قم: بعثت، 1374 ش، ج3.
  4. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، (جلال الدین محدث) چاپ دوم، قم: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ق، ج1.
  5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، (مصطفی درایتی) چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366 ش.
  6. قمی، محمد بن علی بن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، (مهدی لاجوردی) چاپ اول، تهران: جهان، 1378 ق، ج1.
  7. قمی، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، (علی اکبر غفاری) چاپ دوم، تهران: اسلامیه، 1395 ق، ج2، ج1.
  8. قمی، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، (سید هاشم حسینی طهرانی) چاپ اول، قم: جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم، 1398 ق.
  9. قمی، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، (علی اکبر غفاری) چاپ اول، قم: جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم، 1362 ه.ش، ج2.
  10. ساروی مازندرانی، محمد بن علی بن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، چاپ اول، قم: علامه، 1379 ق، ج1.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، أصول الکافی، (علی اکبر غفاری و محمد آخوندی) چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، ج1، ج2، ج8.
  12. حلی، سید علی بن موسی بن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، (جواد قیومی اصفهانی) چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1376 ش، ج3.
  13. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، (محسن کوچه باغی تبریزی) چاپ دوم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1404 ق.
  14. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، (سید محمد باقر خرسان) چاپ اول، مشهد: مرتضی، 1403 ق، ج2.
  15. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة للحجة علیه السلام، (علی احمد ناصح و عباد الله تهرانی) چاپ اول، قم: دار المعارف الإسلامیة، 1411 ق.
  16. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، (حسین حسنی بیرجندی) چاپ اول، قم: دار الحدیث، 1376 ش.
  17. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، (جمعی از محققان) چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج36، ج52، ج51.
  18. نعمانی، محمد بن ابراهیم ابن ابی زینب، الغیبة، (علی اکبر غفاری) چاپ اول، تهران: صدوق، 1397 ق.
  19. نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم بهاءالدین، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر قائم الحجة علیه السلام، (سید عبداللطیف حسینی کوه کمری) چاپ اول، قم: خیام، 1360 ش.
  20. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، (محمد انصاری زنجانی خوئینی) چاپ اول، قم: الهادی، 1405 ق، ج2.

 

                                                              Abstract:

        This study seeks to examine the factors that, from the perspective of the Qur'an and narrations, provide the basis for the worldwide acceptance of the Mahdi’s Movement and the rule. According to God's promise in Revelation and the teachings of his Apostles, in the apocalypse with the global tendency of the people, a prosperous world government will be formed under the leadership of the promised savior. Given that the subject of Mahdism is related to the principle of life and is a central part of the teachings of Revelation and Divine Messengers, the purpose of this reasearch is to address issues the link between Mahdism and Globalization and intrinsic, enternal and external factors of this global acceptance. Internal factors are characteristics of Mahdism, and external factors are social crises. The method of conducting this study is focusing on the verses of the Qur'an and the narrations of Ahlul-Bayt (PBUT), an explanation of the text of the verses and narrations and to cite sources for greater clarity of discussion. The results of this study show that the main factor in the global approach to the discourse of Mahdism is the Mahdi himself. The general attraction of the Mahdism motion to the general public too, seems to, be the unmatched attraction of the movement that results from all its intrinsic qualities for the continuous improvement of the material and spiritual life of the world.

 

       Keywords: Global Acceptance, Global Government, Imam Mahdi, Mahdism, Justice

 

The University Of Qom

Faculty of Theology and Islamic Knowledges

 

Thesis for Degree of Master of science (MSC)

In Interpretetion and Knowledges of Qur'an

 

Title:

Investigating the Factors of Global Acceptance of Imam Mahdi’s Government from the Prespective of the Qur'an and Narrations

 

Superviser:

 Dr. Mohammad Javad Najafi

 

By:

                                              Amir Reza Etri

 

 

Winter,2020

 

[1] النساء، 135.

[2] محمد بن ابراهیم ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، (علی اکبر غفاری) چاپ اول، تهران: صدوق، 1397 ق، ص274.

[3] محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، (جمعی از محققان) چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج51، ص 120.

[4] سید مرتضی مجتهدی سیستانی، دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه، چاپ هشتم، قم: الماس، 1395 ش، ص35.

[5] سید موسی صدر، رهیافت های اقتصادی اسلام، (مهدی فرخیان) چاپ سوم، تهران: مؤسسه ی فرهنگی-تحقیقاتی امام موسی صدر، 1394 ش، ص 219.

[6] هود، 80.

[7] محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، (جمعی از محققان) چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج52، ص327.

[8] الرعد، 11.

[9] محمد بن علی بن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمة، (علی اکبر غفاری) چاپ دوم، تهران: اسلامیه، 1395 ق، ج2، ص525و526.

[10] عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، (مصطفی درایتی) چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366 ش، ص342.

[11] الأنعام، 129.

[12] محمد بن یعقوب کلینی، أصول الکافی، (علی اکبر غفاری و محمد آخوندی) چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، ج2، ص91.

[13] العنکبوت، 65.

[14] سید علی بن موسی بن طاووس حلی، الإقبال بالأعمال الحسنة، (جواد قیومی اصفهانی) چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1376 ش، ج3، ص337.

[15] محمد بن ابراهیم ابن ابی زینب نعمانی، الغیبة، (علی اکبر غفاری) چاپ اول، تهران: صدوق، 1397 ق، ص61.

[16] ر.ک: میثم نظری و حبیب الله فاضلی، "مدرنیته و بحران هویت معاصر؛ بر مبنای آرای داریوش شایگان" پژوهشنامه ی علوم سیاسی، سال سیزدهم، شماره ی سوم، تابستان 1397 ش، ص 165، با تصرف.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396