امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

امیررضا عطری ام.
فعال و معلم دینی.
من هم مانند شما آدمیزادم،
ولی ((دین)) مانند ریاضی و هنر، یک ((سامانه ی اندیشه)) است، که از ((بروزِ نیت های شکوفاگرِ درونِ وجدان انسان، برگرفته از انسان های صالح)) ساخته شده و ربطی به سلیقه ها و اشتباهاتمان ندارد، همان گونه که سلیقه و اشتباه ریاضیدان و هنرمند را به پای درستی هایش در ریاضی و هنر نمی گذارید!

هیچ ادعا و علاقه ای به مقدس نمایی و غیر طبیعی بودن ندارم. فقط حوزه ی مطالعاتی مورد علاقه ام ((دین)) و شغل آموزشی ام با آن پیوند دارد. مقدس و دیندار، کسی است که وجودش به درد تمام زندگی ات بخورد. من هم یک آدم معمولی ام. دوست دارم زندگی ام همگام با عرف زندگی آدم های نرمال در کل دنیا باشد. خشک اندیش بودن بودن ضد اسلام است. پس لازم نیست که واقعی نباشیم ...

این تارنوشت شخصی، می تواند راهی برای پیوند افزونتر میان شما و من باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

چکیده: این پژوهش، در پی بررسی عواملی است که از دیدگاه قرآن و روایات، زمینه ی پذیرش جهانی نهضت و حکومت حضرت مهدی علیه السلام را فراهم می کنند. بر پایه ی نوید خداوند در وحی و آموزه های فرستادگانش، در آخرالزمان با گرایش جهانی مردم، حکومت جهانی سعادت بخش به رهبری منجی موعود شکل خواهد یافت. با نگاه به این که موضوع مهدویت با اصل زندگی ارتباط دارد و جزئی محوری در آموزه های وحی و فرستادگان الهی است، هدفی که در این نوشتار، مد نظر است، پرداختن به موضوعات پیوند مهدویت و جهانی شدن و عوامل فطری، درونی و بیرونی این پذیرش جهانی است. عوامل درونی، ویژگی های مهدویت و عوامل بیرونی، بحران های اجتماعی هستند. روش انجام کار در این پژوهش، محور قرار دادن آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام، توضیحی درباره ی متن آیات و روایات و استناد به منابعی برای شفافیت بیشتر مباحث است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، این است که اصلی ترین عامل رویکرد جهانی سازش گرا به گفتمان مهدویت، شخص خود مهدی موعود است. به نظر می رسد که عامل جذاب کلی پویش مهدویت برای عموم مردم نیز، جاذبه ی بی نظیر این نهضت است که برآیند همه ی ویژگی های درونی اش برای بهبود پیوسته ی مادی و معنوی زندگی جهانیان است.

کلید واژگان: امام زمان مهدویت - عدالت پذیرش جهانی دولت جهانی

  1. کلیات
    1. دیباچه

یکی از کهن ترین بحث هایی که در تاریخ دین همیشه مورد گفتگو و بررسی بوده است و در حوزه ی آینده پژوهی نیز به آن پرداخته می شود، پیدایش منجی آخرالزمان و کیفیت این ظهور و برنامه های پیش روی آن است. از مواردی که همیشه در این مباحث مطرح بوده، این است که چنین حکومتی، فراگیر و جهانی خواهد بود و همگان با اقبال به آن روی خواهند آورد. با گذشت زمان و افزایش مکاتب، تمدن ها، اکتشافات و اختراعات، همواره ملت ها و گروه ها در فکر بهبود وضع زندگانی خویش از لحاظ گوناگون بوده، تفاوت سبک زندگی ها و طرز تفکر ها ادامه یافت و موازی با این قضایا همچنان بحث وحدت پیدا کردن مردم جهان در عصر رهبری منجی آخرالزمان نیز مطرح بوده است. علمای ادیان به خصوص اسلام و مذهب تشیع اثنا عشری، همواره در طول قرون گذشته پاسخگوی بسیاری از مسائل و شبهات مهدویت بوده اند ولی یکی از مباحث اساسی ای که واقعاً کم به آن پرداخته شده است و با گذشت زمان، اهمیت پرداختن به آن آشکار تر می گردد، موضوع چگونگی پذیرش دولت منجی موعود توسط مردم جهانی است که در هنگامه ی ظهور، از تضاد ها و کشمکش ها لبریز است. زیرا همان طور که مطرح گشت، جهان امروز پر از درگیری های فکری است و شاید به جرأت بتوان گفت که یکی از عالی ترین جلوه های الهی آن نهضت مقدس، بازگشت دادن مردم به فطرتشان و گردهم آوردنشان در یک مسیر مستقیم الهی است که با محوریت منجی موعود صورت خواهد گرفت.

  1. زمینه های فطری پذیرش جهانی دولت مهدوی
    1. فطرت، راهنما و عامل جاذبه ای پیشین

((فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏))(الروم، 30.) «... أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ... ((فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها))، قَالَ: فَطَرَهُمْ عَلَى مَعْرِفَةِ أَنَّهُ رَبُّهُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْلَمُوا إِذَا سَأَلُوا مِنْ رَبِّهِمْ وَ لَا مِنْ رَازِقِهِم‏.»(برقی، 1371 ق، ج1، ص241.)

نوع انسان یک سعادت و شقاوت دارد، براى این است که اگر سعادت افراد انسانها به خاطر اختلافى که با هم دارد مختلف مى‏شد، یک جامعه صالح و واحدى که ضامن سعادت افراد آن جامعه باشد، تشکیل نمى‏گشت. (طباطبائی،1374 ه.ش، ج15، ص209.) آموزه های قرآن و پیامبر و خاندانش علیهم السلام به ما می آموزانند که وجود، خود مخلوق خداوند است. خداوند متعال، خالق و پروردگار وجود، حیات، قدرت و علم است نه این که مطابق پندارهای اشتباه، مصداقی از این مفاهیم باشد. (اصفهانی، 1387 ش، صص 154و155؛ اقتباس با تصرف و ترجمه.)

بر این اساس چون برای کمالات و صفات الهی، نهایتی وجود ندارد و هدف خدا از آفرینش جن و انسان، بندگی کردنشان و کسب کمالات در این راه است، پس عقلاً و حکمتاً شایسته نیست که واسطه ی الهی ای که خدا او را برای هدایتگری مخلوقات و بشر قرار می دهد، معصوم و با دانش بی نهایت نباشد. با الگوبرداری از چنین انسان کاملی که منصوب خدا و تجلی کمالات و صفات الهی است، نوع انسان می تواند پا در راه کسب روزافزون خوبی ها بنهد و به این واسطه و براساس ذات خداوندی، همیشه به کسب کمالات ابدی، بیشتر و همه جانبه تر بپردازد.

    1. نیاز فطری انسان به دین ناطق

 ((وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّه‏ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ)) (الرعد، 7.) «... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‏ علیهِ السلامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ ...‏ ((وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً))، فَقَالَ: طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ‏.»(کلینی، 1407 ق، ج1، ص185.)

از مواردی که انسان بر اساس فطرت و آفرینش ویژه ی الهی اش پیگیر آن است، معنا دادن به زیست خود یا در حقیقت، پیدا کردن معنای اصلی زندگی اش است. یکی از همین موارد حقیقت خواهی فطری که بشر به دنبال آن است، یافتن الگو هایی از نوع خود است که با گام نهادن در دنباله روی از آنها، به درک درستی از زندگی خویش پی ببرد، جایگاه حقیقی خود در جهان هستی را بیابد و با دید روشنی در راه شناخت و کسب کمالات گام نهد. چنین الگوی در نوع خود بی نظیری است که شایستگی هدایت مردم را دارد و یک جهان بینی اساسی و حقیقی به انسان ها می دهد. چنین ویژگی هایی در کسی نخواهد بود مگر این که منصوب خداوند باشد، چون درک و رسیدن به مطالب مذکور، راهی جز اجازه، حکمت و تعلیم خداوند ندارد.

    1. فطرت و شناخت شایستگی های اساسی یک پیشوای الهی

چنین پیشوایی که مردم باید در یک تکاپوی جمعی، نیاز به حضور او را بفهمند و بفهمانند و خواهان برخورداری از هدایت الهی اش باشند، باید ویژگی هایی داشته باشد که هیچ انسان دیگری به جز فرستادگان الهی، آن ویژگی ها را نداشته باشند، ویژگی هایی دست کم از جمله: 1- عصمت. 2- دانش همه جانبه و بی نهایت. 3- توان ایجاد معجزه. عصمت: پاک بودن دائمی از هر عیب، نقص و گناه، در هر بعدی. دانش همه جانبه و بی نهایت: توان پاسخ درست دادن به هر سؤال و شبهه ای در هر دانش، فن و هنری. توان ایجاد معجزه: توان دائمی انجام اموری با اجازه و حکمت خدا و خارق العاده که همه ی انسان ها به جز فرستادگان الهی، از انجام دادن آن امور، ناتوان باشند. این ها حداقل نشانه هایی است که باید برای شناخت حجت الهی مورد ارزیابی قرار بگیرند، تا هر کسی نتواند ادعایی بزرگ تر از شایستگی هایش بنماید. نشانه های دیگری نیز برای شناخت ولی الهی وجود دارد که چون جنبه ی فرعی دارند، به ذکر همین سه مورد بسنده می کنم. (خراسانی، 1384 ش، صص 44تا46.)

((فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذی أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ)) (التغابن، 8.) «... أَبَا جَعْفَرٍ علیهِ السلامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ... ((فَآمِنُوا بِاللَّهِ‏ وَ رَسُولِهِ‏ وَ النُّورِ الَّذِی‏ أَنْزَلْنا))، فَقَالَ: النُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلَّی اللّهُ علیهِ و آلهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ‏ ...» (کلینی، 1407 ق، ج1، ص194.)

    1. شناخت نشانه های ویژه ی آخرین پیشوای الهی

اصل ویژگی های یاد شده، در تمامی فرستادگان الهی، مشترک است اما کمیت و کیفیتشان به یک اندازه میان همه شان مشترک نیست، لذا بعضی از اولیای الهی نسبت به برخی دیگرشان، در نزد خدا مقرب تر و دارای مقام والا تری هستند. طبعاً هر چه مأموریت فرستاده ی الهی، مهم تر گردد، شایستگی های ظرفیتی و انتصابی اش نیز بالاتر و قوی تر است. در طول تاریخ، همیشه اولیای الهی برای آخرین ولی الهی احترام ویژه ای قائل بوده اند. این احترام به علت شایستگی های ظرفیتی و انتصابی آخرین حجت الهی و اهمیت ویژه ی مسؤولیت ایشان می باشد.

((بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ‏ إِنْ‏ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفیظٍ)) (هود، 86.) «... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ ... ؟ قَالَ: یَقُولُونَ ‏السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ، ثُمَّ قَرَأَ: ((بَقِیَّتُ اللَّهِ‏ خَیْرٌ لَکُمْ‏ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ)).‏» (کلینی، ق، ج1، ص412.)

به جز ویژگی هایی که در بین تمام فرستادگان الهی، مشترک است، آخرین حجت الهی باید نشانه های ویژه ای را دارا باشد تا از دیگر فرستادگان الهی پیشین متمایز گردد و با مأموریت بزرگش نیز سنخیت داشته باشد. یعنی افزون بر عصمت، دانش همه جانبه و بی نهایت و توان ایجاد معجزه، باید نشانه هایی هم داشته باشد که بتوان به آخرین حجت الهی بودن او پی برد.

بر اساس قرآن و روایات، نشانه هایی برای منجی موعود بر شمرده شده است: نوع اول: مواریث پیامبران: از جمله: 1- تابوت آدم علیه السلام. 2- تورات، انجیل و دیگر کتاب های وحیانی به صورت تحریف نشده. 3- انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام. نشانه هایی که از پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام دارد: از جمله: 1- عهدنامه ی پیامبر صلی الله علیه و آله. 2- مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام. 3- ذوالفقار امیرالمؤمنین علیه السلام. نوع دوم: نشانه های ویژه ی آن حضرت در هنگام ظهور و قیام: از جمله: 1- به نام او از آسمان ندا شود. 2- به ترساندن دشمنانش از طرف خدا، یاری شود. 3- حضور جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و فرشتگانی دیگر، در هنگام ظهورش. 4- نزول عیسی بن مریم علیهما السلام.(خراسانی، 1384 ش، صص 46 تا 53؛ اختصار با تصرف.)

    1. نیاز روحی بشر به پیشوای الهی حتی در رفاه مادی

 ((... یَدُ اللَّهِ‏ فَوْقَ أَیْدیهِم ...)) (الفتح، 10.) «... أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ یَقُولُ:‏ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ ... وَ الْعِلْمُ‏ ذَاتُهُ‏ وَ لَا مَعْلُومَ وَ السَّمْعُ ذَاتُهُ وَ لَا مَسْمُوعَ وَ الْبَصَرُ ذَاتُهُ وَ لَا مُبْصَرَ وَ الْقُدْرَةُ ذَاتُهُ وَ لَا مَقْدُورَ فَلَمَّا أَحْدَثَ الْأَشْیَاءَ وَ کَانَ الْمَعْلُومُ وَقَعَ الْعِلْمُ مِنْهُ عَلَى الْمَعْلُومِ ...» (کلینی، 1407 ق، ج1، ص107.)

فرض و تصور کنیم که بشر بتواند بدون حضور یک واسطه ی الهی، جسم و دنیای خویش را به آباد ترین شکل ممکن دربیاورد، اما آبادی معنوی و حقیقی را چه خواهد کرد؟! برای پر کردن خلأ معنا نیافتگی زندگی، همان طور که در مباحث پیشین بیان کردیم، باید از راه هایی که خدای تعالی قرار داده است که همان حجت های ناطقش هستند، الگوگیری و پیروی کرد. لذا در صورت رو آوردن یک جانبه ی بشر به مادیات، صرف نظر از کمیت و کیفیت نتیجه اش، هیچ چیزی جای خالی غیبت پیشوای الهی را پر نخواهد کرد، هدایت به طور حداقلی ادامه خواهد یافت و همچنان انسان با بحران های فراوان و عمیق زندگی خواهد کرد.

    1. جهان شمولی و فراگیری همه جانبه ی مهدویت

 ((یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ‏ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ)) (الصف، 8.) ((هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)) (الصف، 9‏.) «... عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْمَاضِی عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: ... ((لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ)) ... یُظْهِرُهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَدْیَانِ عِنْدَ قِیَامِ الْقَائِمِ، قَالَ: یَقُولُ اللَّهُ‏ ((وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ))‏ وَلَایَةِ الْقَائِمِ‏، ((وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ))‏ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ ...» (کلینی، 1407 ق، ج1، ص432.)

دنیا همیشه عرصه ی کشمکش های سیاسی و نظامی بوده ، لذا این روند تا زمانی توسط خود بشر به این وضع ادامه پیدا می کند که بفهمد برای بهبود اصیل و همه جانبه ی زندگی، هیچ چیز نمی تواند جایگزین رهبری یک فرستاده ی الهی شود. این جا است که متوجه می شویم که اولاً انسان برای نجات خود از رنج های خود ساخته اش، چاره ای جز پناه بردن به یک حجت الهی ندارد، ثانیاً برای پایان دادن به این رنج ها باید حکومت همه جانبه ی جهانی، به دست این حجت و رهبر الهی باشد وگرنه نا عدالتی و ستم همچنان در نقاطی از جهان و ابعادی از زندگی باقی خواهد ماند. به این ترتیب دست کم دو مورد از دلیل های پیوند گفتمان های ((مهدویت)) و ((جهانی شدن)) را دریافتیم و سپس دانستیم که انسان ها برای نجات از امور ناحق، لزوماً و باید به واحد شدن حکومت جهان و سپردن آن به یک شخص معصوم رضایت بدهند و درجهت فهم و نشر این گفتمان تلاش کنند.

جهانی شدن حاکم بر عصر مدرن، غیر از پدیده ی حکومت واحد جهانی در عصر ظهور است و مؤلفه های آن دو با هم متعارض اند. مؤلفه های جهانی شدن حاکم بر عصر مدرن، عبارت است از:1- فرسایش اقتدار کشور ها؛2- به چالش کشیدن مفاهیم ملی؛3- حاکمیت فرهنگ غرب بر دیگر فرهنگ ها و حذف خرده فرهنگ ها. اصل حرکت جهانی سازی را که حرکت به سوی جامعه ی جهانی واحد است می توان مطلوب دانست، اما حاکمیت فرهنگ غربی بر دیگر فرهنگ ها و حذف خرده فرهنگ ها نامطلوب است. در عصر ظهور، فرهنگ های دیگر جذب فرهنگ اصیل اسلامی می شوند و دین اسلام حاکمیت مطلق بر دیگر ادیان خواهد داشت؛ خرده فرهنگ ها حذف نخواهند شد. (رجبی، 1390 ش: صص 169و170.)

  1. عوامل درونی پذیرش جهانی دولت مهدوی
    1. شخص مهدی موعود، اصلی ترین عامل

((یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ‏ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ)) (المائدة، 67.) به اذعان همه ی مفسران شیعه و برخی از مفسران بزرگ سنی، این آیه درباره ی اعلان نصب الهی امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است. (امینی نجفی، 1414 ق.)

در حدیث لوح حضرت زهراء علیها السلام نیز نام های امامان دوازده گانه ی پس از رسول الله صلی الله علیه و آله که آغازشان با امیرالمؤمنین و ختمشان با حضرت حجت بن الحسن العسکری علیهم السلام است نیز ذکر شده است. (کلینی، 1407 ق، ج1، صص527و528.) «... ]قالت فاطمةُ الزهراءُ علیهَا السلامُ[: ... وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا ... خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّى یَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ ...‏» (مجلسی، 1403 ق، ج36، ص353.)

بزرگترین و برجسته ترین عامل رویکرد جهانی به گفتمان مهدویت، شخص خود مهدی موعود خواهد بود. اساساً همه ی پیشبرد های اصیل و معنوی ای که رخ می دهد، به واسطه ی وجود حجت الهی است. تمام نقاط قوت دین، حاصل از وجود شخص حجت الهی است و اگر حجت الهی نباشد، رساندن فیض و به طریق اولی شکوفایی معنوی هم نخواهد بود.

    1. عدالت حقیقی، همه جانبه، فراگیر و بی نظیر

((لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ‏ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ)) (الحدید، 25.) «... قَالَ ... رَسُولُ اللَّهِ صلَّی اللّهُ علیهِ و آلهِ: یَا عَلِیُّ، الْأَئِمَّةُ ... الْمَعْصُومُونَ مِنْ وُلْدِکَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً وَ أَنْتَ أَوَّلُهُمْ وَ آخِرُهُمُ اسْمُهُ اسْمِی یَخْرُجُ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً، یَأْتِیهِ الرَّجُلُ وَ الْمَالُ کُدْسٌ، فَیَقُولُ: یَا مَهْدِیُّ أَعْطِنِی، فَیَقُولُ: خُذْ.» (نعمانی، 1397 ق، ص92و93.)

این فقط حکومت یک شخص معصوم است که ضامن اجرای عدالت در همه ی جهان خواهد بود، زیرا شخص معصوم که تجلی و ظهور دین الهی است و محور این حکومت قرار می گیرد، اساساً نمی تواند که دین و اجرای مبانی آن را فقط برای بخشی از جهان یا مردمی ویژه بخواهد، مگر عاملی خارجی خود خواستار پیوستن به این عدالت دینی نباشد. لذا در آخرالزمان که اجماع جهانی بر نیاز به منجی موعود رخ بدهد، هر عاملی که به محدودیت سازی عدالت بینجامد در تضاد با رسالت آخرین پیشوای الهی است و قطعاً با آن برخورد خواهد کرد.

    1. آزادی همه جانبه، فراگیر و بی نظیر

((الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ‏ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)) (الأعراف، 157.) اگر در قرآن مجید در ارتباط با بعدی از شخصیت منجی موعود علیه السلام، گویی مطلبی ناگفته، پوشیده و غیر مستقیم است، در حقیقت باید برای آن بخش، به سیره و روش معرفی شده ی قرآن مجید از پیامبر صلی الله علیه و آله نگاه بیفکنیم.

((... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللهُ علیهِ وَ آلهِ: بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الرُّومِ أَرْبَعُ هُدَنٍ یَوْمُ الرَّابِعَةِ عَلَى یَدِ رَجُلٍ مِنْ آلِ هِرَقْلَ یَدُومُ سَبْعَ سِنِینَ، فَقَالَ لَهُ ... الْمُسْتَوْرِدُ بْنُ غَیْلَانَ: ... مَنْ إِمَامُ النَّاسِ یَوْمَئِذٍ؟ قَالَ: الْمَهْدِیُّ ... مِنْ وُلْدِی‏ ...)) (مجلسی، 1403 ق، ج51، ص80.)

اگر امام معصوم رهبر جامعه ی جهانی باشد، این جامعه تدریجاً علاقه ی خود حتی به مکروهات فردی و اجتماعی را نیز از دست خواهد داد، عملاً زمینه ی حرام برچیده خواهد شد و اگر کسانی قصد سنگ اندازی در راه تحقق عدالت و آزادی اجتماعی را داشته باشند، فشار عملی و مدنی اکثریت مردم جهان، آن ها را در چرخه ی عدالت خواهی و آزادی طلبی خود نرم یا خنثی خواهد کرد. امامان شیعه در عمل باعث ریشه کن شدن برده داری در جهان اسلام شدند. آن ها به جز نهادینه کردن مفهوم آزادی در میان پیروان خود، احیاگر آزادگی نیز بودند. آخرین امام نیز آزادی و آزادگی را در جهان به حد اعلای خود خواهد رساند و انواع بردگی را نیز برای همیشه در تمام جهان، ریشه کن خواهد کرد.

    1. شکوفایی دینی فراگیر

((لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ‏ الْکِتابَ‏ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ)) (آل عمران، 164.) «... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهِ السلامُ ... قَالَ: ... یَقُومُ ]القائمُ[ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ ...» (مجلسی، 1403 ق، ج52، صص230و231.)

اصلاً دین بدون امام الهی، معنایی ندارد. امروزه ما در عصری هستیم که بنا به فلسفه های غیبت، آخرین حجت الهی در غیبت به سر می برد. یکی از برآیند های این وضع، اختلاف علما دینی با یکدیگر است. درست است که اسلام برای تلاش علمی علمای اسلامی، ارزش و احترام قائل است اما حقیقت این است که اگر امام معصوم، علناً در جامعه حضور داشته باشد، تشتت آرای اسلامی، دیگر معنایی پیدا نمی کند، کاملاً به اصالت و وحدت می رسد و البته که این به معنای بسته شدنِ درِ دانش نیست بلکه به معنای اصالت یافتن و مشخص شدن مسیر روشن دین و دانش، در عصر جدید خواهد بود.

    1. شکوفایی فرهنگی همه جانبه و فراگیر

((وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون‏))(آل عمران، 103.) «... أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ یَقُولُ:‏ ... إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی اللهُ علیهِ و آلهِ أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ یَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِیدَانَ ... وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ کُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْهِ کِتَابَ اللَّهِ ... ، ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ ...» (نعمانی، 1397 ق، صص 296و297.)

با تدبر در این روایت، به نظر می رسد که یکی از دلیل های بیشر بودن جهالت مردم در هنگامه ی ظهور امام مهدی علیه السلام نسبت به هنگامه ی بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، این باشد که در آخرالزمان، پیشرفت های مادی فراوانی رخ داده، اما با این وجود، بر خلاف فطرت و حق عمل می کنند. لذا یکی از مسئولیت های ولی عصر علیه السلام، برخورد فرهنگی با جهل مرکب فرهنگی در جامعه است.

    1. شکوفایی علمی

(( ... وَ عَلَّمْناهُ مِنْ‏ لَدُنَّا عِلْماً)) (الکهف، 65.) به اجازه ی خدای تعالی، تمامیت و احاطه ی بر دانش ها، در نزد واسطه های الهی، حاضر است، همچون این نمونه ای که خداوند در قرآن مجید درباره ی حضرت خضر علیه السلام بیان می فرماید. «... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ قَالَ:‏ الْعِلْمُ‏ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ ... غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً.» (مجلسی، 1403 ق، ج52، ص336.)

جهت دهی درست و صحتمند به دانستن و دانسته ها، یکی از رسالت های دین است. آخرین واسطه ی الهی، نهایی ترین نسخه ی الهی برای بسط دادن حقیقی دانش اصیل در جهان است اما به شرطی که جهانیان خواستار تحت ولایت او بودن، باشند. با رهبری جهانی این حجت الهی است که دانش و دانش پژوهان، در جایگاه حقیقی خود مستقر می شوند، فلسفه و چیستی علوم، از تشتت خارج می شوند و سرعت و کیفیت آزاد سازی و ارتقای علوم، بی نهایت برابر خواهد شد و همگان می توانند از دانش، برای تقرب به درگاه الهی استفاده کنند.

    1. شکوفایی اقتصادی همه جانبه

((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ‏ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ)) (التوبة، 34.) «... قالَ ]الباقرُ علیهِ السلامُ[: ... وَ تُجْمَعُ إِلَیْهِ أَمْوَالُ الدُّنْیَا مِنْ بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا فَیَقُولُ لِلنَّاسِ: تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِیهِ الْأَرْحَامَ وَ سَفَکْتُمْ فِیهِ الدِّمَاءَ الْحَرَامَ وَ رَکِبْتُمْ فِیهِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ ... فَیُعْطِی شَیْئاً لَمْ یُعْطَهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَهُ ...» (نعمانی، الغیبة، 1397 ق، صص 237و238.)

یکی از نکته های مهمی که با تدبر در این روایت به دست می آید، این که حضرت مهدی علیه السلام هنگامی که با فراخواندن مردم به برداشت از ثروت های جمع شده در نزدش، با خطابش به آن ها گوشزد می کند که این همان چیزی است که به خاطرش مرتکب کار های بدی شده اید، در حقیقت اشاره ی روشنی به این است که ثروت و پول به ذات خودش یک مفهوم قراردادی و اعتباری است. پس هنگامی که این مفهوم، در جامعه به فراموشی سپرده شود، می تواند برای بسیاری از غافلان از این موضوع، عاملی برای قدرت طلبی، شهوت رانی و فساد گوناگون گردد. یکی از رسالت های دولت مهدوی، ایجاد رفاه اقتصادی همگانی است، به طوری که فراوانی ثروت در جامعه، حرص و آز اقتصادی را ریشه کن کند و رفاه را از توهم هدف بودن، خارج کند.

    1. شکوفایی سیاسی فراگیر

((وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ)) ((وَ نُمَکِّنَ‏ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ)) (القصص، 5و6.) آیات تاریخی قرآن، فقط جنبه ی تاریخی ندارند، چون اصل در قرآن، هدایت است، لذا باید متوجه برآیند آیات شد و دانست که در هر دوره ای فرعون ها، هامان ها و سپاهیانشان وجود داشته و دارند. منتهی هدایت یا خنثی شدن یا ریشه کن شدن شان فقط در حکومت واحد جهانی مهدویت رخ خواهد داد. «... أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهِ السلامُ قَالَ: الْمُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ الْمَذْکُورُونَ فِی الْکِتَابِ الَّذِینَ یَجْعَلُهُمُ اللَّهُ أَئِمَّةً نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیَّهُمْ فَیُعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوَّهُم‏.»(مجلسی، 1403 ق، ج51، ص63.)

معنا و روش عقل، عدل و اخلاق، در سنت این اشخاص است که هویت پیدا می کند. آخرین حجت الهی، بهترین و نهایی ترین گزینه ی سیاسی بشریت است تا حکومت به دست صالحان متخصص بیفتد. تمام امکانات مفید سیاسی، فقط در چنین حکومتی برقرار خواهند شد. کسانی هم که می خواهند نسبت بین دموکراسی و حکومت مهدویت را درک کنند، باید به این توجه کنند که دموکراسی به معنای خواست مردم و مردم سالاری است، پس امام زمان عجل الله فرجه که هر ملتی شوق وصل او را داشته باشد، با تمنای عمومی مردم بیاید و اکثریت مردم دنیا به این نهضت بپیوندند، هر عمل ضد مهدوی هم مسلّماً ضد دموکراسی خواهد بود.

    1. امنیت برای همه

((وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ‏ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ)) (النور، 55.) «... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ‏ فِی مَعْنَى قَوْلِهِ ... ((وَعَدَ اللَّهُ‏ الَّذِینَ‏ آمَنُوا مِنْکُمْ‏ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏ ...)) قَالَ: نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ.» (نعمانی، 1397 ق، ص240.)

این آیه وعده ی جمیل و زیبایى است براى مؤمنین که عمل صالح هم دارند، به آنان وعده مى‏دهد که به زودى جامعه صالحى مخصوص به خودشان برایشان درست مى‏کند و زمین را در اختیارشان مى‏گذارد و دینشان را در زمین متمکن مى‏سازد، و امنیت را جایگزین ترسى که داشتند مى‏کند، امنیتى که دیگر از منافقین و کید آنان، و از کفار و جلو گیری هایشان بیمى نداشته باشند، خداى را آزادانه عبادت کنند، و چیزى را شریک او قرار ندهند. (طباطبائی، 1374 ه.ش، ج15، ص209.)

    1. صلح و آرامش جهانی

((فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ‏ لَهُمْ‏ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ)) (آل عمران، 159.) «... أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهِ السلامُ قَالَ ...‏: ... یَدِینُ لَهُ عَرْضُ‏ الْبِلَادِ وَ طُولُهَا، لَا یَبْقَى کَافِرٌ إِلَّا آمَنَ بِهِ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السِّبَاعُ وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبْتَهَا وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ بَرَکَتَهَا وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ، ...» (طبرسی، 1403 ق، ج2، صص290و291.)

از نکاتی که در این روایت شریفه وجود دارد، این که: 1- فرمانبرداری عرض و طول شهر ها، کنایه از فرمانبرداری همه ی منطقه ها است. 2- چهل سال، فقط یک دوره از دوره های حکومت حضرت حجت علیه السلام است، زیرا روایات هم خانواده ی فراوانی وجود دارند که حکومت ایشان را طولانی تر از این ارقام و دارای دوره هایی می دانند. 3- مالک بودن میان شرق و غرب، کنایه از مالکیت همه ی کره ی زمین است.

از تشویق های مسلم فطرت که هر انسانی به نوعی درگیر آن است و طرح اصلی اش، پیروی از یک الگوی عالی برای معنادهی به زندگی است، اگر عملیاتی نشود، حداقل بحرانی که درست می کند، اسیر شدن در روزمرگی است. الگوی عالی اصیل و حقیقی، همان ((حجت الهی)) است. هر چه نزدیکی معنوی در سطح شخص و اجتماع به حجت الهی، بیشتر گردد، آرامش و قرار نیز بیشتر می گردد، چون میزانِ معناگرفتن و انگیزه برای زندگی، رو به صعود و افزونی می رود.

    1. آشنا کردن مکاتب فکری با تشیع اثناعشری

((إِنَّ الدِّینَ‏ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِساب‏))(آل عمران، 19.)«... النَّبِیِّ صلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ أَنَّهُ قَالَ: فَیَلْتَفِتُ الْمَهْدِیُّ وَ قَدْ نَزَلَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ... ، فَیَقُولُ الْمَهْدِیُّ: تَقَدَّمْ صَلِّ بِالنَّاسِ، فَیَقُولُ عِیسَى: إِنَّمَا أُقِیمَتِ‏ الصَّلَاةُ لَکَ،‏ قَال:َ فَیُصَلِّی عِیسَى خَلْفَ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِی فَإِذَا صُلِّیَتْ قَامَ عِیسَى حَتَّى جَلَسَ فِی الْمَقَامِ فَبَایَعَهُ ...» (نیلی نجفی، 1360 ش، ص44.)

نهضت آخرین حجت الهی، دنباله و تکمیل کننده ی نهضت همه ی پیامبران و اوصیاء پیش از خود است. یکی از بهترین شواهد این موضوع، روایت متواتر معنوی ای است که از طریق های گوناگون در کتاب های روایی شیعه و اهل سنت از زبان پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نقل شده است که پس از ظهور خاتم اوصیاء علیه السلام، حضرت عیسی علیه السلام از آسمان نزول می فرماید و در بیت المقدس در نماز جماعت، به خاتم اوصیاء علیه السلام اقتداء می نماید و خود را وزیر این آخرین امام معرفی می کند.

آشنا شدن جهانیان با مکتب فکری تشیع دوازده امامی، هیچ گونه آسیبی به پیروان سایر مکاتب نخواهد زد، آن ها آزادانه به زندگی کرامت مندانه ولی در عین حال قانون مدارانه ی خود خواهند رسید، به وسیله ی حکومت مهدوی، خودشان و هم عقیده هایشان در بهترین وضعیت زندگی به سر خواهند برد و روایات معتبر فراوانی نیز شاهد بر این مدعا است. (مهدی پور، 1384 ش.)

    1. عمر طولانی زندگی و حکومت مهدی موعود و رجعت

((وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون‏))(الأنبیاء، 105.)«... أبا جعفرٍ علیهِ السلامُ عن قولِ اللِّه ... : ((وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ))،‏ قال: هم نحن.» (بحرانی،1374 ش، ج3، صص 847و848.) «... عن أبی جعفرٍ علیهِ السلامُ، قالَ: قولِهِ ... : ((أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها ...))،‏ هم أصحابُ المهدیِ علیهِ السلامُ فی آخِرِ الزمانِ.‏» (همان، ص848.)

عقل نمی پذیرد که حکومت چنین شخص بزرگی پس از هزاران سال انتظار در تاریخ و خون دل خوردن اولیاء الله، در یک دوره ی کوتاه پایان بپذیرد. به همین استدلال و بنا بر استناد به دعا هایی که از زبان خود آن حضرت یا درباره ی ایشان صادر شده اند و سایر روایاتی که درباره ی مدت طول عمر و حکومت ایشان صادر شده، مدت زمان زندگی دنیوی و حکومت ایشان بر جهان، مدتی طولانی خواهد بود.

روایاتی که مدت زمان هایی را برای زندگی و حکومت ایشان معرفی کرده، به دوره های زندگی و حکومت ایشان اشاره کرده اند نه این که میزان مدت عمر و حکومت­ داری ایشان را دقیقاً بیان و محدود به مدت کوتاهی کنند. پس از رحلت حضرت مهدی علیه السلام نیز بر اساس قرآن و روایات، پیامبر خاتم و امامان پیش از ایشان علیهم السلام پس از آن که به دنیا رجعت می کنند، زمامداری حکومت جهانی را یکی پس از دیگری به دست خواهند گرفت. (رحمان ستایش و قضاوی، 1393 ش.)

    1. نبود زمینه ی گناه و پیدایش شکوفایی فردی-اجتماعی

((اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ‏ الْأَرْضَ‏ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)) (الحدید، 17.) «... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهِ السلامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ ...‏ ((اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها))، قَالَ: یُحْیِیهَا اللَّهُ ... بِالْقَائِمِ ... بَعْدَ مَوْتِهَا [،‏] بِمَوْتِهَا کُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْکَافِرُ مَیِّتٌ.» (قمی، 1395 ق، ج2، ص668.)

وقتی که به وسیله ی وجود علنی آخرین امام معصوم و رهبری جهانی طولانی مدت ایشان، جهان روی سعادت ببیند و در اصلاح و ثبات حقیقی، همه بعدی، جهانی و بی نظیر معنوی، عدالتی، آزادی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، آرامشی و وحدتی، قرار بگیرد، عملاً زمینه ی انجام دادن گناه ها نیز در جهان برچیده می شود و هر کسی در زندگی شخصی و اجتماعی اش هر آن چه را که برای آرامش و پیشرفت مادی و معنوی و ظاهری و باطنی نیاز دارد، در اختیار دارد. در چنین وضعی اگر کسانی مرتکب گناهی شوند، صد در صد خودشان مقصر اند. شکوفایی فردی-اجتماعی حقیقی، همه جانبه، فراگیر و بی نظیر، فقط در چنین حالتی میسر است. فقط حکومت منجی موعود در آخر الزمان است که بنا به اعلام پیشین همه ی پیامبران و اوصیاء و روشنگری صالحان و مصلحان، ضامن بر چیده شدن زمینه های گناه و بر پایی شکوفایی فردی-اجتماعی حقیقی، همه جانبه، فراگیر و بی نظیر در جهان است.

    1. رفتار بر اساس سنت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

((وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ)) (القلم، 4.) «... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَّی اللّهُ علیهِ و آلهِ‏: الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی، اِسْمُهُ‏ اِسْمِی‏ ... أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً، ...» (قمی، 1395 ق، ج1، ص286.)

اگر بخواهیم همه ی ویژگی های حضرت مهدی عجل الله فرجه را به خلاصه ترین، بهترین و روشن ترین شکل ممکن و به صورت جامع و مانع، معرفی و تبیین کنیم، باید به روایاتی اشاره کنیم که ایشان را شبیه ترین افراد از لحاظ اخلاق به پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله معرفی می نمایند.

از آیات، روایات و ادعیه ی روایی نتیجه می گیریم که خاتم الأوصیاء علیه السلام در ویژگی های مسلّمی همچون رحمت، اخلاق نیکو و با عظمت، نور خدایی، امنیت بخشی، دعوت کنندگی به سوی خدا، خاتمیت، گواه بودن بر عالَم، برپا کنندگی عدل و اهداف و روش واحد، که در قرآن کریم نیز به وضوح به این موارد اشاره شده است، شبیه به خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله است. (نهاد رهبری در دانشگاه ها، 7/4/1398 ش، www.porseman.com)

    1. یاران ویژه ی مهدی موعود

((وَ لِکُلٍ‏ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٍ)) (البقرة، 148.) «... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهِ السلامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ ... ((فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ‏ أَیْنَ‏ ما تَکُونُوا یَأْتِ‏ بِکُمُ‏ اللَّهُ‏ جَمِیعاً))، قَالَ: الْخَیْرَاتُ الْوَلَایَةُ وَ‏ ((أَیْنَ‏ ما تَکُونُوا ...)) ... أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلَاثَمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا ...» (کلینی، 1407 ق، ج2، ص2.)

جهانیان به واسطه ی اعتماد کاملی که به مهدی موعود علیه السلام پیدا می کنند، افرادی که منتخب ایشان برای اداره ی امور جهان باشند، مورد اقبال و اعتماد مردم نیز قرار خواهند گرفت. همه ی آیات و روایاتی که درباره ی جایگزینی و میراث داری حکومت امام زمان علیه السلام هستند، به نوعی مستقیم و غیر مستقیم به یاران آن حضرت نیز اشاره دارند. روایات مشخصی هم هستند که مستقیماً و آشکارا، به توضیح و ستایش ویژگی های یاران مهدی موعود علیه السلام پرداخته اند. یاران مهدوی، موضوعی جدا از مهدویت نیستند و مستقیماً تأیید شده ی امام دوازدهم هستند.

در روایات فراوانی، تعداد یاران ویژه ی امام زمان عجل الله فرجه، 313 مرد معرفی شده اند. (مؤسسه ی تحقیقاتی حضرت ولی عصر 8/4/1398 ش، www.valiasr-aj.com)

    1. جاذبه ی اصیل مهدی موعود و بروز آن در حکومت ایشان

((قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ)) (الملک، 30.) «... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهِ السلامُ‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ ...‏ ((قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ))، فَقَالَ: هَذِهِ نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ، یَقُولُ إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُکُمْ غَائِباً عَنْکُمْ لَا تَدْرُونَ أَیْنَ هُوَ فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ ظَاهِرٍ یَأْتِیکُمْ بِأَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ حَلَالِ اللَّهِ ... وَ حَرَامِهِ؟! ...» (قمی، 1395 ق، ج1، ص326.)

در این روایت تفسیری، بیان شده که حجت الهی، منصوب الهی است، به اجازه ی خدا آشکار و نهان و باید و نباید زندگی در نزد او است، لذا تبلور و بروز معنای زندگی، چکیده در وجود و حضور او است. لذا امام معصوم، در هر زمانی وجود دارد، چه حاضر و چه غایب باشد. سنت و حرکت امام زمان عجل الله فرجه از نظر فراگیر و عمیق بودن در همه ی حقایق و ابعاد، به حدی دارای اصالت، جذابیت و کشش برای همگان خواهد بود که نه تنها چنین جذابیتی را هیچوقت به چشم ندیده اند بلکه در بعد عملیاتی نیز این حرکت، همه ی نیاز های اصلی و فرعی جهانیان را فراهم می کند، در مسیر کسب کمالات روز افزون و بی نهایت قرارشان می دهد و موجبات گام برداری در راه قرب درگاه الهی را کاملاً برایشان فراهم می کند.

  1. عوامل بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدوی

4-1.   بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم

((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ‏ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ ...)) (النساء، 135.) «... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ ... قَال:‏ مَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا یَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ‏ حَتَّى لَا یَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ یَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ.» (نعمانی، 1397 ق، ص274.)

صد ها دستور اسلامی که عدالت اجتماعی و اقتصادی را در عمقِ عبادات وارد می سازد و آن را از جمله ی شرایط صحیح بودنِ آن ها می شمارد، به روشنی نشان می دهد که عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی نه تنها دو حکم فرعی و دو واجب عادی و معمولی نیستند، بلکه بر پایه ی عقیده و ایمان استوار اند و از آن ها جدا شدنی نیستند. اسلام، ایمانی را که نتیجه ی آن، عدالت در زندگیِ فرد و جامعه نباشد، بر نمی تابد. (صدر، 1394 ش، ص 219.)

وقتی در چنین وضعی که اکثریت جهانیان نمی توانند به حکومت هایشان اعتماد کامل داشته باشند و بیزاری شان از وضع موجود روزافزون می گردد و به تاریخ حکومت هایی می نگرند که به محوریت یک حجت الهی بوده است، جز حسرت عمیق و پناه بردن به یک حجت الهی، چیزی باقی نمی ماند. این جا است که به علت آشنا نبودن حکومت ها با معنا، گستره و اجرای دقیق عدالت، مردم از حکومت های موجود، خسته و بی زار می گردند و به سمت نهضت مهدوی گرایش پیدا خواهند کرد.

4-2.   عدم پایبندی به عدالت جامع به رغم باورمندی به آن

((قالَ لَوْ أَنَّ لی‏ بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوی إِلى‏ رُکْنٍ شَدیدٍ)) «... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ:‏ مَا کَانَ یَقُولُ لُوطٌ علیهِ السلامُ‏ ((لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً ...)) إِلَّا تَمَنِیّاً لِقُوَّةِ الْقَائِمِ علیهِ السلامُ وَ لَا ذَکَرَ إِلَّا شِدَّةَ أَصْحَابِهِ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ ... لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ ... حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ ...» (مجلسی، 1403 ق، ج52، ص327.)

به جز وجوه الهی مهدویت که به اجازه ی خدا، منحصرانه در اختیار شخص حضرت حجت علیه السلام است و کسی توانایی ادعای آن ها را ندارد، همه ی ویژگی های ناب و اصیل مهدوی که یاد شد، اول این که دارای اصالت، صحت و ریشه داری الهی اند، دوم این که همه ی ابعاد و جوانب زندگی را در بر می گیرند، سوم این که ناظر به همه ی نقاط دنیا هستند و چهارم این که به جز دیگر نسخه های الهی، نسخه های مشابهی در طول تاریخ ندارند و آن نسخه های الهی دیگر نیز در کمیت و کیفیت بنا به دلایل گوناگونی که در مطالب پیشین یادآوری شد، فعلیت موجود در مهدویت را نداشته اند. لذا نهضت و دولت مهدویت، به جز آشنایی تام و تمام با مفهوم عدالت و پهنه ی آن به واسطه ی امام دوازدهم علیه السلام، اشراف کامل و ضمانت استوار بر اجرای کامل عدل و قسط در کل جهان را نیز دارا می باشد.

4-3.   سرخوردگی مردم از جهان مدرن

((... إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ)) (الرعد، 11.) «قالَ أمیرالمؤمنینَ علیهِ السلامُ: یُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْیِیعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّکُ‏ بِالْغُرُورِ وَ تَقْدِیمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِیرُ الْأَفَاضِلِ.» (تمیمی آمدی، 1366 ش، ص342.)

جهانی سازی صرفاً اقتصادی و آمریکایی سازی جهان، نسخه هایی هستند که مخالفان اسلام، آن ها را برای یکپارچه شدن جهان ارائه می دهند، در حالی که جهانی سازی صرفاً اقتصادی، فقط به کام سرمایه داران است و آمریکایی سازی جهان هم دچار بن بست های فرهنگی و هویتی فراوانی است و بر سرمایه داری متکی است که باز هم به کام سرمایه داران است. این موضوعات، از دلیل های گرایش اکثریت جهانیان به نهضت و دولت مهدویت خواهند بود. بدین سان، دولت منجی، آخرین و نوین ترین گزینه ی سیاسی-اجتماعی پیش رو برای مردم جهان می باشد که در جایگاه دوری از هر طرح سیاسی-اجتماعی شکست خورده ای، پناهگاهی قابل تأمل و تحمل نیز برای قشر های گوناگون جامعه خواهد بود.

4-4.   تبهکاری و دستیابی به قدرت از راه های نادرست

((وَ کَذلِکَ نُوَلِّی‏ بَعْضَ‏ الظَّالِمینَ‏ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ)) (الأنعام، 129.) «... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَّی اللّهُ علیهِ و آلهِ: سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُنَالُ الْمُلْکُ فِیهِ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدِّینِ‏ ...» (کلینی، 1407 ق، ج2، ص91.)

از نکاتی که در این روایت شریفه وجود دارد، این که: این اوصاف، وصف همگان در آخرالزمان نیست، بلکه بنا به قرائن عقلی و قرائن نقلی دیگر، حکایت گر کلیت وضع غالب موجود در جهان در آخرالزمان است و قطعاً صالحیت صالحان، نادیده انگاشته نمی شود. بحران های اقتصادی پی در پی و ستیز ها و رقابت های روانی و نظامی پیاپی بسیاری از کشور ها با یکدیگر، شاهد مثال هایی برای بی اهمیتی زندگی مردم برای بسیاری از سردمداران سیاست در جهان است. قصد این را نداریم که در همه ی بحران های جهان، مردم را صد در صدر مظلوم و منفعل بشماریم بلکه بسیاری از همین بحران ها حاصل اعتماد اشتباه مردم به قدرت داده شدگانشان می باشد.

در میان افزون تر شدن بحران های جهانی، جهانیان بنا به ندای فطرت و عقلشان، سراغ کس و کسانی را خواهند گرفت که در عمل به رعایت امانات اخلاقی و حقوقی شان پایبند اند و تجلی این ویژگی ها را بنا به رهنمود های متون دست اول دینی، در حجت الهی و شایستگان به ضعف کشانده شده ای که گرد ایشان جمع می شوند، خواهند دید.

4-5.   بحران هویت فراگیر و عمیق در سراسر جهان

((فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ)) (العنکبوت، 65.) از نکاتی که در این آیه ی کریمه وجود دارد، این که: 1- برای مثال به اضطراب در کشتی، که یک نماد است، می توان مثال های دیگر و نمونه های امروزی را نیز عنوان کرد. 2- کنایه و منظور کلی آیه، درباره ی خواندن خدا توسط مردم در لحظه های سخت زندگی است و به عبارتی، در بحران ها پناه بردن به آفریدگار هستی (خدا)، منظور است. «... قالَ أمیرالمؤمنینَ علیهِ السلامُ: ... مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِی هُوَ الْمَهْدِیُّ ... تَکُونُ لَهُ حَیْرَةٌ وَ غَیْبَةٌ یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ ...» (نعمانی، 1397 ق، ص61.)

بنا به علم و حکمت الهی، خداوند تجلی فطرت و معنای اصیل زندگی را در وجود واسطه های خود قرار داده است. در حقیقت، واسطه های الهی، تجسم و ظهور فطرت و صراط مستقیم اند. بحران های هویت و وجودی ای که در قرن های گذشته در جهان، روزافزون تر شده است و می شود، حاصل همین دوری از دین اصیل الهی است. بنابراین، بحران هویت موجود در دنیا، سبب جلب توجه جهانیان به نهضت مهدوی خواهد شد و این گرایش نیز در وهله ی اول، یگ گرایش برون گفتمانی برای مهدویت است، اما اگر هنگامی که مردمی که به این بحران ها دچار شده، به گفتمان مهدویت درک و گرایش فکری-عملی پیدا بکنند، گرایش برون گفتمانی شان به گرایش درون گفتمانی، فطری و طبیعی دگرگون خواهد گشت.

جمع بندی: نوع بشر به دلیل اقتضای فطری اش، به یک پیشوای معصوم احتیاج دارد و بدون حضور او حتی اگر به بهترین درجه های مادیت نیز برسد همیشه خلأ معنوی را حس خواهد کرد و هیچ جایگزینی برای این پیشوای الهی نخواهد داشت، لذا اگر برای انسان های دردمند و مشتاق عدالت، محرز شود که مجدداً پس از چندین قرن، یک شخص معصوم در اجتماع حضور علنی پیدا کرده است، مسلماً به صورت فطری به او و راهش علاقه ی جدی پیدا خواهند کرد و در این راه عمل خواهند کرد. سعی بر این نبوده است که عوامل درونی پذیرش جهانی دولت مهدویت از دیدگاه آیات و روایات، فقط در این موارد شانزده گانه ای که بررسی شده است، خلاصه و محدود گردد و همین اندازه ی شرح، استدلال و استناد، بسنده دانسته شود. بلکه بر هر پژوهشگری در این زمینه، مبرهن و روشن است که این عوامل، بسیار بیشتر و فراتر از این موارد است. بلکه در این پژوهش گمان بر این بوده است که مواردی ذکر شود که برای ما ملموس تر و قابل فهم باشد. پیشوای این حرکت، خود بزرگترین ضامن گرایش مردم جهان به این نهضت است چون تمام ادیان و مکاتب دینی و حتی برخی از مکاتب غیر دینی، منتظر ظهور منجی آخرالزمان هستند. آن حضرت، معصوم و منصوب از طرف خدا می باشد و اگر کسانی هم بخواهند ویژگی های الهی آن حضرت و منجی آخرالزمان بودنش را محک بزنند، ایشان با علم الهی شان آماده خواهند بود. ایشان تمام خلأ های معنوی بشریت را پر می کند و بعد مادی زندگی همگان را نیز با علم الهی اش، تکمیل خواهد کرد. کسانی در کابینه ی نهضت مهدوی قرار خواهند گرفت که مورد تأیید این امام معصوم باشند، لذا خدمت اعضای دولت مهدوی به جامعه ی بشریت، واقعاً خالصانه، دلسوزانه و فراگیر خواهد بود. سعی بر این بوده است که عوامل بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدویت از دیدگاه آیات و روایات، فقط در این مواردی که بررسی شده است، خلاصه و محدود گردد و همین اندازه ی شرح، استدلال و استناد، بسنده دانسته شود. اما بر هر پژوهشگری در این زمینه، مبرهن و روشن است که این عوامل، بسیار بیشتر و فراتر از این موارد است. انسان ها ((بدون رهبری یک انسان معصوم و الهی))، هر چقدر هم سعی کنند که عدالت را درست تبیین و اجراء کنند، ولی باز دیدگاه های ذهنی غلطی درباره ی اصل عدالت و کیفیت اجرای آن خواهند داشت و به علت عدم عصمت، تواناییِ آشنایی، ابلاغ و پیاده سازیِ واقعیِ عدالتِ الهی را ندارند و دیگر این که نمی توانند بر اجرای همگانی این عدالت الهی آن هم به صورت کامل و در همه ی ابعاد، کاملاً مشرِف و ضامن باشند، منتهی این مطالب درباره ی یک شخص معصوم - آن هم وقتی عوامل گوناگون انسانی و غیر انسانی، حول محورش دست به دست هم دهند-، برعکس صدق خواهد کرد و حقیقتاً درست پیش خواهد رفت، به ویژه آن که در صورت آشنایی و پیوستن تدریجی جمعیت پرشماری از مردم گوناگون جهان به این نهضت، سبب جذب عقلانی و دوراندیشانه ی عموم مردم دنیا به این نهضت خواهد شد. پس بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم از آن ها، عدم پایبندی به عدالت جامع به رغم باورمندی به آن، بیزاری و سرخوردگی مردم از بسیاری از حکومت ها، تبهکاری و دستیابی به قدرت از راه های نادرست و بحران هویت فراگیر و عمیق در سراسر جهان، باعث خستگی مردم از حکومت های موجود و وضع عمومی جهان شده است و دنبال یک حکومت واحد جهانی، عادل و کرامت محور هستند که بدون اشتباه و خلل، خلأ های اساسی زندگی شان را پر کند، لذا حتی مردم پیشرفته ترین کشور های دنیا هم شدیداً خلأ معنویت را حس می کنند و مشتاقِ حضور یک شخص معصوم از سنخ اولیاء الله هستند.

نتیجه گیری: واکاوی چنین بود که توضیحات تاریخی و عوامل فطری، درونی و بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدویت از دیدگاه آیات و روایات، فقط در این مواردی که بررسی شده است، خلاصه و محدود گردد و همین اندازه ی شرح، استدلال و استناد، بسنده دانسته شود. اما بر هر پژوهشگری در این زمینه، مبرهن و روشن است که این عوامل، بسیار بیشتر و فراتر از این موارد است. عوامل درونی مهدویت، برازندگی هایی هستند که حتی اگر کشش به سمت هدایتگر بودن آن ها در آفرینش ما قرار داده نمی شد و مردم نیز از حکومت ها و روزمرگی هایشان خسته نمی شدند، اما به حکم عقل و وجدان، ((خوب ترین)) خواستنی تر از ((خوب تر))، ((خوب)) و گزینه های نازل است. لذا عقلاً و وجداناً هنگامی که انسان ها به اندازه ی اعلای شایستگی های مهدویت پی ببرند، چه عوامل فطری و بیرونی رخ می دادند و چه رخ نمی دادند، بنا به رهیافت عقل، گفتمان حکومت امام مهدی عجل الله فرجه، به نهاد خودش و بنا به ناب بودن ویژگی هایش، آنقدر ظرفیت و لیاقت منحصر به فرد دارد که گزینه ای خواستنی ترین و فرای همه ی گزینه های بشریت برای سامان دادن به زندگی مادی و معنوی جهانی قرار بگیرد. به جز رخداد و بروز قطعی شایستگی های نهضت امام زمان عجل الله فرجه و قرینه شدن بیزاری مردم از حکومت ها و روزمرگی هایشان بر درخشندگی گفتمان مهدویت، فطرت نیز تأیید کننده ی اصالت و برتری گفتمان حکومت امام مهدی عجل الله فرجه بر همه ی دیگر گفتمان های بشریت است. در این میان، عوامل بیرونی نیز که به عبارتی فقط نقش قرینه شدن بر رهیافت مردم بر اصالت نهضت مهدی موعود عجل الله فرجه را دارا می گردد، نشانه هایی می شود که مردم به گزینه ی نو، ناب و اصیل مهدویت دعوت گردند. توضیح این ادعاء ها چنین است که: (الف) نهضت و دولت امام مهدی عجل الله فرجه، به طور حقیقی، همه جانبه، فراگیر در سطح جهانی و بی نظیر، به وسیله ی وجود علنی آخرین امام معصوم و رهبری جهانی طولانی مدت ایشان، چنان آبادانی و سعادت ظاهری و باطنی ای به دنیا خواهند بخشید و جهان در چنان اصلاح و ثبات حقیقی، همه بعدی، جهانی و بی نظیر معنوی-دینی، عدالتی، آزادی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، صلحی-آرامشی و وحدتی، قرار می گیرد که عملاً زمینه ی انجام دادن گناه ها نیز در جهان برچیده می شود و هر کسی در زندگی شخصی و اجتماعی اش هر آن چه را که برای آرامش و پیشرفت مادی و معنوی، ظاهری و باطنی و دنیوی و اخروی نیاز دارد، در اختیار دارد. (ب) گرایش های عمیق فطری ای که خدای تعالی در وجود و سرشت انسان ها نهادینه سازی کرده است که به هدایتگر الهی برای اصالت دادن به زندگی، کشش داشته باشند، باعث اعتماد اکثر جهانیان به نهضت مهدویت می گردد، حکومت واحد جهانی به دست آخرین حجت الهی مولود علیه السلام و یاران خالصش خواهد افتاد. دلایل جذاب تاریخی نیز گواه و نشانه ای بر اصالت این کشش برای مردم می شود. (ج) بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم از آن ها، عدم پایبندی به عدالت جامع به رغم باورمندی به آن، بیزاری و سرخوردگی مردم از بسیاری از حکومت ها، تبهکاری و دستیابی به قدرت از راه های نادرست، بحران هویت فراگیر و عمیق در سراسر جهان نیز از عوامل بیرونی ای هستند که باعث گرایش و پناه آوردن بسیاری از جهانیان به نهضت و دولت مهدویت می شوند. به نظر می رسد که عامل جذاب کلی نهضت مهدویت برای عموم مردم، جاذبه ی بی نظیر نهضت مهدوی در همه ی ابعاد باشد که برآیند جمع همه ی عوامل درونی پذیرش جهانی دولت امام مهدی عجل الله فرجه است. عامل ((اصلی، مهم و بزرگ)) رویکرد جهانی به گفتمان مهدویت، ((شخصِ خودِ مهدیِ موعود)) خواهد بود، که وی آخرین حجت الهی زاده شده است. اساساً همه ی پیشبرد های اصیل و معنوی ای که رخ می دهد، به واسطه ی وجود حجت الهی است. تمام نقاط قوت دین، حاصل از وجود شخص حجت الهی است و اگر حجت الهی نباشد، رساندن فیض و به طریق اولی ارائه ی معنویتی هم نخواهد بود.

فهرست منابع:

  1. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر عجل الله فرجه، (سید جواد میرشفیعی خوانساری) چاپ چهاردهم، تهران: لاهوت، 1384 ش.
  2. صدر، سید موسی، رهیافت های اقتصادی اسلام، (مهدی فرخیان) چاپ سوم، تهران: مؤسسه ی فرهنگی-تحقیقاتی امام موسی صدر، 1394 ش.
  3. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، (سید محمد باقر موسوی همدانی) چاپ پنجم، قم: جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج15.
  4. مهدی پور، علی اکبر، او خواهد آمد، چاپ سیزدهم، قم: رسالت، 1384 ش.
  5. رجبی، ابوذر، ((مسائل کلام جدید و مهدویت)) پژوهش های مهدوی، شماره ی 2، پاییز 1390 ش.
  6. رحمان ستایش، محمد کاظم و قضاوی، منیره، ((جهان پس از امام مهدی (عج) از دیدگاه روایات)) مشرق موعود، شماره ی 32، زمستان 1393 ش.
  7. پرسمان دانشگاهیان، مشاوره و پاسخ نمایندگی نهاد رهبری در دانشگاه ها، شباهت های امام مهدی (عج) به حضرت رسول (ص)، www.porseman.com
  8. مؤسسه ی تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه، گروه پاسخ به شبهات، آیا طبق منابع شیعه و اهل سنت، در میان 313 نفر از یاران امام زمان (عج) زن نیز وجود دارد؟ (ویرایش جدید)، www.valiasr-aj.com
  1. اصفهانی، میرزا مهدی، أبواب الهدی، (حسین مفید) چاپ اول، تهران: منیر، 1387 ش.
  2. امینی نجفی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، چاپ اول، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1414 ق، 11 جلدی.
  3. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، (قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة) چاپ اول، قم: بعثت، 1374 ش، ج3.
  4. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، (جلال الدین محدث) چاپ دوم، قم: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ق، ج1.
  5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، (مصطفی درایتی) چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366 ش.
  6. قمی، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، (علی اکبر غفاری) چاپ دوم، تهران: اسلامیه، 1395 ق، ج2، ج1.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب، أصول الکافی، (علی اکبر غفاری و محمد آخوندی) چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، ج1، ج2، ج8.
  8. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، (سید محمد باقر خرسان) چاپ اول، مشهد: مرتضی، 1403 ق، ج2.
  9. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، (جمعی از محققان) چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج36، ج52، ج51.
  10. نعمانی، محمد بن ابراهیم ابن ابی زینب، الغیبة، (علی اکبر غفاری) چاپ اول، تهران: صدوق، 1397 ق.
  11. نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم بهاءالدین، منتخب الأنوار المضیئة فی ذکر قائم الحجة علیه السلام، (سید عبداللطیف حسینی کوه کمری) چاپ اول، قم: خیام، 1360 ش.

 

  • امیررضا عطری

توسعه

حجت بن الحسن

علوم قرآن و حدیث

مهدویت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396