دل نوشت (3): زندگی کجاست ... ؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
شهریور 1399، بابُل.
ز دام حسرت کجا گریزم ... ؟!
من عاشق ایرانم. عاشق مذهبم تشیعم. ولی در میانه ی عشقم، ((سخت)) زندگی می کنم. این ایران، عوض شده. از مذهب، جز نامی نمانده.
توی ایران، آدمی همچو من، سخت می تواند از دین سخن بگوید. زندگی دینی آدمی همچو من در ((جمهوری اسلامی ایران!)) بسیار پر رنج است. از یک سو می خواهی یک دیندار آزاده باشی، از سویی دیگر جا برای تو کم هست، دیگران هم من را نماینده ی همه ی مشکلات کشور و جهان می دانند و تا بخواهی حرفی بزنی، هزار تا برچسب به نیت فحش و ناسزای دوستانه به تو می زنند: شیخ، سید، قمی، انقلابی، بسیجی، آخوند، روحانی، اصولگرا، اصلاح طلب، مسلمان، دیندار، سپاهی، شیعه ی علی، ...
- ۰ نظر
- ۳۰ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۴۵
- ۲۷ نمایش