امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

امیررضا عطری ام.
فعال و معلم دینی.
من هم مانند شما آدمیزادم،
ولی ((دین)) مانند ریاضی و هنر، یک ((سامانه ی اندیشه)) است، که از ((بروزِ نیت های شکوفاگرِ درونِ وجدان انسان، برگرفته از انسان های صالح)) ساخته شده و ربطی به سلیقه ها و اشتباهاتمان ندارد، همان گونه که سلیقه و اشتباه ریاضیدان و هنرمند را به پای درستی هایش در ریاضی و هنر نمی گذارید!

هیچ ادعا و علاقه ای به مقدس نمایی و غیر طبیعی بودن ندارم. فقط حوزه ی مطالعاتی مورد علاقه ام ((دین)) و شغل آموزشی ام با آن پیوند دارد. مقدس و دیندار، کسی است که وجودش به درد تمام زندگی ات بخورد. من هم یک آدم معمولی ام. دوست دارم زندگی ام همگام با عرف زندگی آدم های نرمال در کل دنیا باشد. خشک اندیش بودن بودن ضد اسلام است. پس لازم نیست که واقعی نباشیم ...

این تارنوشت شخصی، می تواند راهی برای پیوند افزونتر میان شما و من باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به همت فرهیخته ی ارجمند استان کرمانشاه، جناب آقای داریوش روشنک، پسر دختر عموی مرحوم آقای مرتضی عطری کرمانشاهی، از طرف روزنامه ی باختر کرمانشاه در چند نوبت در سال 1389 به وسیله ی جناب آقای حمید مولایی فر، با آقای مرتضی عطری مصاحبه هایی انجام شد که حاوی نکته های جذابی درباره ی تاریخ معاصر استان و شهر کرمانشاه می باشد.

من برآن شدم که برای تکمیل نشر اثر های آقای عطری، این مصاحبه را در مورد های لازم درست نویسی و پی نویسی کنم و آن را در اینترنت، باز همچون دو نوشته ی پیش، نشر دهم.

اکنون که این کار به پایان رسیده، این نوشتار را به پیشخوان شما خوانندگان گرامی می گذارم.

یادآوری: لکه های رنگی که در برگه های 5،4و6 وجود دارد، از قلم خود آن مرحوم است.

 

شنبه، 30 بهمن 1389، شماره ی 1486

بند 1:

1. آقای مرتضی عطری کرمانشاهی، به حج نرفتند و برای معماری اش، در نزد برخی از شهروندان به ((استاد مرتضی عطری)) معروف بود. آقای حمید مولایی فر، لقب ((حاج آقا)) را خودشان برای احترام یادآوری کرده اند.

بند 3:

1. خود مطلق انگاری ((نژاد کرد و زبان کردی)) برای همه ی استان کرمانشاه، از دیگر سو یک جلوگیر برای نگاه فراگیر به سرگذشت فرهنگ این سامان است.

شعر:

1. بیت نخستش ذکر نشده، که چنین است:

ای که خواهی به جهان جلوه چو مردان بکنی / باید از سود و زیان چهره نمایان بکنی

 

سه شنبه، 3 اسفند 1389، شماره ی 1487

بند 2:

1. من در تصحیح زندگی نامه ی ایشان در دیوان اشعارش، به نادرست نوزاد های درگذشته ی پیش از او را 6 نفر ذکر کرده بودم، که به گفته ی خودش، 5 فرزند بوده است.

بند 6:

1. نمی دانم کدام پسرعمویش منظور است.

 

جمعه، 6 اسفند 1389، شماره ی 1488

بند 4:

1. در استان کرمانشاه، ((جولا)) به ویژه به موج باف گفته می شود، وگرنه کاربرد کلی اش در زبان فارسی، ((بافنده)) است.

2. نام اصلی بازار اسلامی کرمانشاه، ((بازار کرمانشاه)) است، که امروزه به آن ((بازار سنتی کرمانشاه)) می گویند. دیگر نام هایی که برخی امروزه به این مکان می دهند، نام های اصلی و کلی این بازار نیستند. مانند ((بازار یهودی ها)) که نام راسته ای از آن است، ((بازار اسلامی)) که نام گذاشته شده بر بازار یهودی ها پس از خروج رفته رفته شان از ایران بعد از انقلاب است و ((تاریکه بازار)) که نام راسته ی ادویه فروشان است.

3. إن شاء الله بنده در پیش آمدی، به پژوهش درباره ی چگونگی قتل یارمحمد خان کرمانشاهی خواهم پرداخت.

 

جمعه، 6 اسفند 1389، شماره ی 1487

بند 1:

1. ابوالقاسم چراغ دستان

بند 2:

1. ابوالقاسم

بند 3:

1. و در بنایی فعالیت می کردند،

2. سید جمال عطری، از دوستان خانوادگی بوده است.

بند 6:

1. سید رجب آجرتراش

بند 7:

1. ذهن نقاد

2. نشاط می رسد.

شعر:

       سوم: گر نگری تو در چمن جلوه دهی به یاسمن

 

شنبه، 14 اسفند 1389، شماره ی 1490

بند 2:

1. به دلایلی سرپرستی

2. شمس الملوک

بند 6:

1. مرد همسایه

بند 7:

1. این مطلب

شعر:

1. خرقه پوش

2. گفت کجا داری قرار

3. اندر صفحه ای، این حصار

4. مست است او

 

سه شنبه، 17 اسفند 1389، شماره ی 1491

بند 2:

1. کوچه پس کوچه ها

بند 3:

1. پرتاب یک قطعه هیزم

بند 5:

1. فرد بازنده

2. فیس و افاده

شعر:

1. سنجد و سیب و سکه، جو سماق و دیگر سبزه بگو

2. سیر و سپند و سمنو، بنگر به رقص مرد و زن

این بیت ها، ذکر نشده اند:

       بیت 2. بر جای پیغمبر نشست نوروزمه حیدر به تخت / عید است و ایام بهار دم از می و مطرب بزن

       بیت 9. دَسَق فشان اندر سماع بگذر ز مجمر همچو ما / مُشک و سپند و عود را در آتشی دیگر بزن

       بیت 11. اندر مه اُردی نگر گلزار بگرفته ثمر / بلبل گشوده بال و پر گو نغمه ی دیگر بزن

بند پایانی:

1. ایشان از طرف پدری، فارس کرمانشاهی است و از طرف مادری، احتمالاً رگ کردی هم دارد.

 

32 گوشزد، گرد آمده است.

 

کرمانشاه، سه شنبه، 1399/4/31

 

سامانه: #مرتضی عطری

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۴/۳۱
  • ۱۹۵ نمایش
  • امیررضا عطری

خاطرات

فارس کرمانشاهی

کرمانشاه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396