امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

پژوهشگر دینی (علوم قرآن و حدیث)| Religious Researcher (Quran & Hadith Knowledges)

امیررضا عطری- معلم دینی | Amirreza Etri- Religious Teacher

امیررضا عطری ام.
فعال و معلم دینی.
من هم مانند شما آدمیزادم،
ولی ((دین)) مانند ریاضی و هنر، یک ((سامانه ی اندیشه)) است، که از ((بروزِ نیت های شکوفاگرِ درونِ وجدان انسان، برگرفته از انسان های صالح)) ساخته شده و ربطی به سلیقه ها و اشتباهاتمان ندارد، همان گونه که سلیقه و اشتباه ریاضیدان و هنرمند را به پای درستی هایش در ریاضی و هنر نمی گذارید!

هیچ ادعا و علاقه ای به مقدس نمایی و غیر طبیعی بودن ندارم. فقط حوزه ی مطالعاتی مورد علاقه ام ((دین)) و شغل آموزشی ام با آن پیوند دارد. مقدس و دیندار، کسی است که وجودش به درد تمام زندگی ات بخورد. من هم یک آدم معمولی ام. دوست دارم زندگی ام همگام با عرف زندگی آدم های نرمال در کل دنیا باشد. خشک اندیش بودن بودن ضد اسلام است. پس لازم نیست که واقعی نباشیم ...

این تارنوشت شخصی، می تواند راهی برای پیوند افزونتر میان شما و من باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

۳۱ مطلب با موضوع «علوم اسلامی Islamic knowledges» ثبت شده است

کارهای پراکنده:

 

 

بنیادهای نظری رواداری اجتماعی با نگاهی بر آیات و روایات

چکیده:

با نگاه به فراز و فرود های اجتماعی-سیاسی در تاریخ، روند تجربیات انسانی در گذر زمان تا به عصر معاصر به گونه­ای پیش رفته است که در عرصه ی حکمرانی سیاسی در جهان، شعارهای خط مشی خود را برای حفظ ثبات جامعه، بر رعایت حقوق متقابل قرار داده اند. راهکارهای سیاسی موجود مبنی بر رابطه ی مستقیم پاسداشت حقوق انسانی و گروه های انسانی در اجتماع است که نهایتاً به زد و خوردهای درون اجتماع نینجامد. ریشه های این رواداشتن ها و قائل شدن حق آزادی برای ابراز حقوق آحاد و اجتماعات گوناگون، بی گمان چون به محتوای فرهنگی باز می گردد پس به لحاظ موضوع به علم اخلاق پیوند می خورد و در تاریخ اخلاق نیز سرنخ این موضوع به شیوه های دینداری و رحمانی در تاریخ باز می گردد. با نگاه به آموزه های اصیل اسلامی به عنوان یک دین یکتاپرستانه در مرزبندی دین در جهان امروز، نه تنها ریشه ها و تأییدات روادانستن حق ابراز حقوق برای افراد و گروه ها را برای به خشونت کشیده­نشدن جامعه بلکه با تأکید بر کرامت انسان می بینیم، در قالب پندها و راهکارهایی که در آیات و روایات اشاره شده است بنیادهایی نظری نیز بر این موضوع را می توان از مسائل شخصی تا سیاسی، در این نگاه گذرا تا حدودی به دست داد.

واژگان کلیدی: رواداری، مدارا، تسامح، تساهل، رحمانیت، اجتماع، بنیاد دینی

 

 

مراکز حدیثی کم شناخته؛ وابسته به ایران (1)

چکیده:

همیشه در تاریخ حدیث اسلامی، مراکز و شهرهایی به دلیل تجمعات دینی یا ارتباط گیری های سیاسی، مرکزیت افزون تری در نشر روایات داشته اند. شهرها و سرزمین های حجاز، کوفه، قم، شام، بغداد و مصر در رأس این بازخوردها قرار داشته اند و دیگر وابسته ها یا جریان های مشابهشان نیز در رده های بعدی قرار می گیرند. در این میان شهرهایی نیز که تا حدودی به نظر می رسد که به دلیل آرامش نسبی شان از این زد و خورد آرا به دورتر بوده اند، فعالیت های حدیثی شان در تاریخ حدیث به گونه ی شایانی محل توجه نبوده است. تا جایی که برای واسازی هویت حدیثی آن ها و غنای افزون تر هویت دینی، مجبور هستیم در پژوهش هایی این چنین، به گام هایی نخستین و صرفاً بازیابنده بسنده کنیم تا بتوان در گام های بعدی، جورچین بازیابی هویت ارتباطی و سهم نشردهندگی شان در جغرافیای تاریخ حدیث اسلامی را بازیابیم. در این جستار، ردگیری راویان وابسته به ایران زمین، ما را به ارائه ی دسته بندی ای ساده و آغازگر برای شخصیت حدیثی مرتبط ایران واداشته است. خانواده ی احادیث و واژگان تاریخی رهگیری شده، ما را به شش حوزه ی حدیثی کم شناخته شده ی اصفهان، منطقه ی فارس، کرمان، ارمنستان و تفلیس رسانده است. سهم گیری های فزون تر و معنایافته تر هویتی این نگاه، در آماربندی های پس از بازجست هایی این چنین، خواهد بود. این نوشتار، نمونه ی 1 این مجموعه است.

واژگان کلیدی

تاریخ حدیث، حوزه های حدیثی کم شناخته، حدیث در ایران، مرکز ایران، جنوب ایران، قفقاز

 

 

مراکز حدیثی ناشناخته؛ باختر ایران

چکیده

همیشه در تاریخ حدیث اسلامی، مراکز و شهرهایی به دلیل تجمعات دینی یا ارتباط گیری های سیاسی، مرکزیت افزون­تری در نشر روایات داشته اند. شهرها و سرزمین های حجاز، کوفه، قم، شام، بغداد و مصر در رأس این بازخوردها قرار داشته اند و دیگر وابسته ها یا جریان های مشابهشان نیز در رده های بعدی قرار می گیرند. در این میان شهرهایی نیز که تا حدودی به نظر می رسد که به دلیل آرامش نسبی شان از این زد و خورد آرا به دورتر بوده اند، فعالیت های حدیثی شان در تاریخ حدیث به گونه ی شایانی محل توجه نبوده است. تا جایی که برای واسازی هویت حدیثی آن ها و غنای افزون تر هویت دینی، مجبور هستیم در پژوهش هایی این چنین، به گام هایی نخستین و صرفاً بازیابنده بسنده کنیم تا بتوان در گام های بعدی، جورچین بازیابی هویت ارتباطی و سهم نشردهندگی شان در جغرافیای تاریخ حدیث اسلامی را بازیابیم. در این جستار، ردگیری راویان باختر ایران زمین، ما را به ارائه ی دسته بندی ای ساده و آغازگر برای شخصیت حدیثی غرب ایران واداشته است. خانواده ی احادیث و واژگان تاریخی رهگیری شده، ما را به شش حوزه ی حدیثی کم شناخته شده ی قِرمیسین، دینَوَر، حُلوان، سِیمَره، نهاوند و همَدان رسانده است. سهم گیری های فزون تر و معنایافته تر هویتی این نگاه، در آماربندی های پس از بازجست هایی این چنین، خواهد بود.

واژگان کلیدی

تاریخ حدیث، حوزه های حدیثی کم شناخته، حدیث در غرب ایران، قرمیسین، سیمره، همدان

گزیده ای از متن:

نخستین سلسله ی ایرانی، کرد، مسلمان و شیعه ی دوازده امامی تاریخ ایرانِ پس از اسلام، سلسله ی آل حَسَنوِیه از کردهای بَرْزَکانی ایران در این ناحیه (پهنه ی پهناور شهر کنونی کرمانشاه و پیرامونش) بنیادگذاری کرد و حکمرانی اش را (در همه ی منطقه ی کرمانشاهان) پی گرفت. حدود نیمه دوم قرن چهارم هجری به مدت ۶۰ سال در دوره پریشانی خلافت عباسی در ایران، بر کل ناحیه ی قِرمیسین=کرمانشاه (مرکزیت جبال و ماه=ماد) و بخش هایی از همدان، کردستان، کردستان عراق، تا مرزهای آذربایجان و بخش هایی از لرستان و خوزستان فرمان راندند. نک: (دایرة المعارف بزرگ اسلامی، آل حسنویه) (عطری کرمانشاهی، حکومت های تاریخ ایران، 4)

به علت ویژه ترین موقعیت جغرافیایی-سیاسی کرمانشاه در مرزهای باختری-ارتباطی ایران و به گواه آثار باستانی موجود، حضور اقوام فارس در این پهنه و شهر و جریان فرهنگی-دینی-مذهبی آن هم، همیشه در تاریخ ایران و این دیار، دارای جریان و محسوس بوده است. نک: (عطری کرمانشاهی، فارس و فارسی کرمانشاهی، 13)

از راویان:

معقل قرمیسینی (سده سوم)/ محمد بن معقل قرمیسینی (سده سوم)/ ابراهیم بن شیبان قرمیسینی (337-؟)/ عمر دینوری قرمیسینی (330-؟)/ ابواسحق ابراهیم قرمیسینی (332-؟)/ احمد بن حسن قرمیسینی (358-؟)/ احمد بن حسین قرمیسینی(375-307) نک: (ظهیری، ص133-131)

 

 

اثرگذاری زیست بوم سیاسی-فرهنگی شام بر جریان جعل حدیث

چکیده

بر پایه ی یافته های مسلم تاریخی و روایی، پدیده ی جعل و دستبرد در احادیث اسلامی و نسبت دادن آن جعلیات به ویژه به پیامبر خاتم، رخ داده و میزان آن قابل توجه و رسیدگی می باشد. در این میان سهم بهره گیری های دنیوی و دستآورد اقبال عمومی به محوریت امور سیاسی و اقتصادی و گاهی هم با ابزار کردن توهم خدمت ذوقی به دین و جریان و بدعت سازی، از انگیزانند ههای ان بوده است. آغاز جریان گفته ی دروغ بستن به رسول الله، باتوجه به شواهد موجود، از زمان حیات خود رسول الله بوده ولی آغاز پیوستگی توانمند و رواج یافته ی آن، با خلافت معاویه و امویان در فضای دورتر و آرام تر و متنعم تر شامات، ساخته شده است. اوج گیری جعل حدیث به زبان پیامبر، در دوره ی امویان و عباسیان، به علت فرصت های سهم گیری در درگاه سیاسی تمامیت خواه در برابر حضور امامان اهل بیت در جامعه، همیشه در اوج و پشتیبانی شده، بوده است. فرقه گرایی در فضای متکثر شامات و پیرامون، زمینه ی موثر این حرکت است. مدح معاویه و امویان، مدح شامات و دمشق، افترا به پیامبر، مذمت اهل بیت و ساختن جاذبه ها و دافعه های ساختگی، از گونه های برجسته ی این طرح هستند.

 

واژگان کلیدی

شامات- جعل حدیث- امویان- بدعت- خلافت

 

  • امیررضا عطری

دنباله ی نامه ها و ارتباطات بی پاسخی که برای داشتن یک شغل، به اشخاص حقیقی، حقوقی و نهاد ها زدم:

71 وزارت کشور/ بی پاسخ.

 72 حضوری شرکت گاز استان کرمانشاه/ بی پاسخ.

 73 ورزش و جوانان کرمانشاه- بی پاسخ.

 74 ورزش و جوانان- بی پاسخ.

 75 نهاد رهبری کل در دانشگاه ها-/ بی پاسخ.

 76 معاونت علمی دولت/ اعلام عدم نیاز به امثال بنده.

 77 قرآن و عترت نهاد رهبری دانشگاه ها/ بی پاسخ.

 78 معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد- بی پاسخ.

 79 معاونت فرهنگی دانشگاه رازی کرمانشاه- بی پاسخ.

 80 امور فرهنگی قوه قضاییه/ بی پاسخ.

 81 ارتباط با ما شورای نگهبان- بی پاسخ.

  • امیررضا عطری

یا عادل

 

حتی سگ های توی خیابان هم کار دارند، تکلیف زندگی شان معلوم است و رو به جلو دارند می روند! ولی در کشور من، تکلیف من دانشجوی نخبه در هیچ چیز زندگی ام معلوم نیست.

26 سالم شده ولی گویی در این کشور، وجود ندارم.

من اول راهنمایی شاگرد اول درس خوان ترین مدرسه ی استان کرمانشاه بودم. پس از آن هم در هر رشته ای توانایی درس خواندن داشتم. ولی علوم انسانی و الهیات را انتخاب کردم که بتوانم به خود انسان خدمتی افزون تر و ویژه تر بکنم. ولی نظام سیاسی-اداری بی نظام کشورم، ناتوان از دیدن گنجایش های موجود در پیرامونش است. حتی صدای فریاد ها را هم نمی شنود! هیچ کاری برای امثال من ندارند. می گویند اخلاق و دین فقط مال ما است!

به اندازه ی یک گروه پژوهشی حرفه ای، توانایی علمی دارم. ولی کار برایم ندارند. حاضرم با بزرگترین اساتید علوم انسانی و دینی غرب ایران، گفتگوی علمی بکنم و اگر اثر استعداد علمی شان بالاتر از من بود، از همه ی ادعا ها و دادخواهی هایم دست می کشم.

جامعه ای که به تو کار مناسبت را نمی دهند، یعنی برای قتلت در رودربایستی گیر کرده اند و به این شکل می خواهند نبودنت را نرم به تصویر بکشند.

ولی رو در رو به همه ی مدیران کشورم و جهان می گویم: ((سر سفره ی میهنم و تشیعم، یا همه با هم می خوریم، یا اگر قرار بر نخوردن دیگران گذاشته اید، از سر این سفره بلندتان می کنیم ... !)) امر به معروف و نهی از منکر

 

  • 3 ماه است که با این اشخاص حقیقی، حقوقی و نهاد ها، برای داشتن شغل ارتباط برقرار کردم، ولی هیچ راه حلی برایم نداشتند:
  • ((دو نامه ی درخواستی و دادخواهانه درباره ی نگاه صریح، جوانانه، دانشجویانه و الهیاتی خودم، به دست کم 118 شخص و نهاد رسمی و نیمه رسمی کشورم ایران زدم، گفتم بد نیست شما هم یک بار بخوانیدشان. البته منت سر بنده می گذارید. در وبلاگم هم که به نام خودم در اینترنت هست، تلاش کردم مشکلات مملکت را به رک ترین حالت ممکن بگویم. دوست داشتم این قلم فرسایی هایم را با شما نیز در میان بگذارم. شاید نکته ای و راهی ((نوین تر)) به ذهنتان خطور کرد. من ]و امثال من[ با همه ی توانایی های حرفه ای ام برای ارتقای صلح و رواداری اجتماعی، ولی در کشورمان حتی دارای یک منبع درآمد و دارای کمترین جایگاه اجتماعی هم نیستیم و فقط عمرمان را به بازیچه و اتلاف می گیرند. از جانب خودم و هم درد هایم، دادخواهی و درخواست پیشنهاد از شما را به خدمتتان تقدیم می کنیم. امید که شما هم نوعان و متخصصان انسانی، در آن سازمان جهانی صدای ما هم نوعان و کمک کننده های واقعی تان را بشنوید!

سپاس.

ارادتمند شما

(خطاب به سازمان جهانی کار ILO)

 

1. به از جمله ریاست جمهوری و رهبری و ...

  • آیا من گناه کردم که دانشجوی سال ایران در سال تحصیلی 1399-1398 شدم؟! اینجا مگر ((جمهوری اسلامی)) ایران نیست؟! من گناه کردم که تا 26 سالگی نویسنده ی چندین مقاله و کتاب و برنده ی چندین و چند جایزه و همایش و عضو مجامع بزرگ علمی کشور و دانشجوی دکتری هستم؟! گناه کردم که برای ارتقای وضع عمومی کشورم، تحصیل در علوم انسانی و علوم قرآن و حدیث را انتخاب کردم؟! گناه کردم که برای پیمودن راهی موازی برای بهبود وضع روحی-دینی مردم، وارد حوزه ی علمیه نشدم و علوم روز را هم بلدم؟! 12 ماه است که خدمت وظیفه ی سربازی ام تمام شده و بیش از 13 ماه است که هر روز دنبال کار می گردم ولی هیچ که هیچ
  • امیررضا عطری

پیامبر اکرم، مولی علی و صدیقه ی شهیده را به هم می رسانَد.

تابلو: حسن روح الاَمین

 

در این روزهای بی قراری و این لحظات بغض آمیزم، این سطر ها را می نویسم. با دلی که روی دستم مانده. از خودم مانده و از دیگران رانده! با کینه و نفرت از گذشته ام، می نویسم. در حالی می نویسم که آرمان هایم به درک، کارم به جایی رسیده که هر روز دارم ساعت ها ساعت ها فقط دنبالِ داشتن شرایط یک زندگی ساده می گردم که در این اجتماع بتوانم، فقط یک ((زندگی حداقلی)) هم که شده داشته باشم. در نزد وِجدان خودم: تنم، روانم و جانم و همه ی انسان های خوب و ساده ی پیرامونم از من بستانکار اند و حق هم دارند و من هیچ کاری برایشان نکردم! من یک نادان بودم.

من یک احمق خوش بین بودم.

من در گذشته ام ((ریشه)) و ((اصالت)) دارم. امروزم را در گرو آن می دانم ولی برای جریان دوباره اش، از آن بیزار و متنفرم! امروز، دشمن گذشته ام هستم. دشمن خونی! دشمنی که دندان روی دندان می سایم.

  • امیررضا عطری

یا خالق و یا مدبر ای آفریننده و ای چاره اندیش

 

ای همه ی اهل عالم ...!

ما باعثان قتل های فراوانیم ...

شرف داشته باشیم و انسان را به کشتن ندهیم!

انسان کشتنی نیست، انسان زندگی کردنی است!

1. ارزش جان یک انسان از همه ی دنیا و آخرت بالاتر است.

بیشتر مردم ایران!

به ویژه توده های متوسط و مستضعف جامعه!

می دانم که از شرایط کنونی زندگی و اجتماعی تان ناراحت و بیزارید. ولی یک پرسشی از شما دارم:

به دیدگاه شما تنها در همین 100 سال پیش، چند میلیون نفر انسان، روی زمین، برای کشمکش های سیاسی، قربانی و کشته شده اند؟!

انسان هایی که عزیز عزیزانشان و خانواده شان بودند و بسیاری نیز از داغ آن ها دق کردند.

چه چیزی خون بر زمین ریخته ی آن ها را جبران خواهد کرد؟!

دیگران، تقصیر خود را به گردن خدا و با وعده ی جبران در آخرت که محسوس نیست و هیچ ربطی هم به آن ها ندارد نیندازند.

چه چیزی می تواند هزاران فاجعه ی زندگی های تخریب شده و ویران شده ی قربانیان آشوب ها را به عقب و پیش برگرداند؟!

نه این که اعتراض و رواداری شما آشوب باشد! هرگز! یک دانشجوی واقعی و یک هنرمند واقعی چگونه می توانند هرج و مرج کنند؟! هرج و مرج کار آشوبگر است نه مطالبه گر. خواه این آشوبگر در دل معترضان باشد یا در مسئولان.

مسئولان از کشوری تا لشکری وظیفه شان هماهنگی با هم برای خدمت به مردم است، در غیر این صورت مسئولیتشان دیگر معنا ندارد و مردم هم وظیفه شان در قبال زندگی شان، بهره گیری از نعمت ها و در قبال مسئولان، کمک و نقد است.

اگر جایی وضع خوب پیش رود، بیشتر مردم اعتراض نمی کنند ولی اگر برعکس باشد و خواست مسئولیتی از بالاترین جایگاه های کشور تا آموزگاران، برای شنیدن سخن شخص معترض نباشد، زد و خورد پیش می آید.

  • به راستی جایی که ((دلسوزیِ گسترده)) باشد، هرگز کار به این نما کشیده نمی شود.

ولی من می خواهم با شما از تکامل تاریخ سخن بگویم:

  • امیررضا عطری

إِنَّهُ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ ...

 

42. استاد جواد فاضل لاریجانی (نویسنده) (درگذشت 1340)

 

43. استاد عباس خلیلی عراقی (سیاستمدار)

 

44. استاد حشمت الله دولتشاهی کرمانشاهی (فعال اجتماعی)

  • امیررضا عطری

یا رحمنُ یا رحیم

 

12. آیت الله سید مهدی قوام (درگذشت 1342)

 

13. شهیده بانو سیده بنت الهدی صدر

 

14. آیت الله سید رضا زنجانی

  • امیررضا عطری
  • امیررضا عطری

فصل­چهارم: عوامل­بیرونی پذیرش جهانی دولت مهدوی

 

جدا از جذابیت های بی نظیر فطری و درونی ای که گفتمان مهدویت دارد، از نگاه بیرونی نیز باید عوامل پذیرش جهانی این نهضت را بررسی بنماییم. در این فصل، به عوامل بیرونی و جاذبه های برون گفتمانی مهدویت برای پذیرش جهانی شدنش توسط مردم جهان، خواهیم پرداخت. عوامل بیرونی پذیرش جهانی نهضت و دولت مهدویت، عبارت از آن دسته از عواملی است که در جهان، بدون گرایش و زمینه ای در باور به مهدویت، رخ می نماید و جهانیان به خاطر رهایی از آن ها، به دامان مهدویت پناه می آورند و به عبارتی سبب جذب جهانیان از بیرون به آن می شود. این عوامل از این قرار اند:

 

4-1.    بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت و بیزاری مردم

((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ‏ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ ...))[1]

((ای کسانی که ایمان آوردید، در همه ی امور و بسیار، قیام کننده به عدالت و گواهی دهنده برای خدا باشید ...))

 

«... عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ أَنَّهُ قَال:‏ مَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا یَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ‏ حَتَّى لَا یَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ یَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ[2]

«... از هشام بن سالم است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: امر ظهور منجی آخرالزمان رخ نمی دهد مگر تا وقتی که هر صنفی از مردم به حکومت رسیده باشند تا کسی نگوید اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، با عدالت رفتار می کردیم. پس از آن، قائم به حق و عدالتِ ]حقیقی، همه جانبه و فراگیر[ قیام می کند.»

 

«... فِی بَعْضِ خُطَبِ أمیرِالمؤمنینَ علیهِ السلامُ: ... یَسْتَقْبِلُ قَائِمَنَا ... لَیَنْزِعَنَّ عَنْکُمْ قُضَاةَ السَّوْءِ وَ لَیَقْبِضَنَّ عَنْکُمُ الْمُرَاضِینَ وَ لَیَعْزِلَنَّ‏ عَنْکُمْ‏ أُمَرَاءَ الْجَوْرِ وَ لَیُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ غَاشٍّ وَ لَیَعْمَلَنَّ بِالْعَدْلِ وَ لَیَقُومَنَّ فِیکُمْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ...‏»[3]

«... در یکی از خطبه های امیرالمؤمنین علیه السلام است که ایشان فرمود: ... ]مردم[ به قائممان روی آور خواهند شد ... ]و او[ قطعاً قاضی های بد را از میان شما جدا می کند و قطعاً بیمار دل ها را از میان شما می گیرد و قطعاً مسؤولان ستمگر را از میان شما برکنار می کند و قطعاً زمین را از گمراه کنندگان نیرنگ کار پاک می کند و قطعاً به عدالت عمل می کند و قطعاً در میان شما ترازوی استوار عدل را برپا می سازد ...»

 

از جمله نکاتی که در این روایت شریفه وجود دارد، این که: 1- آن عاملی که در نهایت، منجر به ایجاد دولت جهانی مهدوی خواهد شد، اعتماد و روی آوری بیشتر مردم جهان به این نهضت است، نه این که این نهضت، یک پویش کشورگشا باشد. 2- گرفتن بیمار دلان از میان مردم، به معنای از قدرت انداختن کسانی است که به سبب فساد اندیشه، تأثیر ویرانگر روی زندگی مردم دارند. 3- پاک کردن زمین از گمراه کنندگان نیرنگ کار، به معنای کشتار جمعی در برخورد نخست با آن ها نیست، زیرا در روایتی که در بخش ((صلح و آرامش جهانی)) نقل شد، قرینه وار بیان شد که: «... لَا یَبْقَى کَافِرٌ إِلَّا آمَنَ بِهِ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السِّبَاعُ ...»، لذا بر اساس برداشت عقلانی از جمع این دو روایت، طبعاً چنین می شود که: برخورد نخست با این گمراه کنندگان، هدایتی است. اگر هدایت یافتند، بخشیده خواهند شد و باید به جبران گذشته بپردازند. اگر هدایت را نپذیرفتند و برای انسان ها خطر جانی نداشتند، در کنار کیفر های قانون مدارانه ای که دارند، از زندگی آزادنه نیز برخوردار خواهند بود، اما اگر خطر داشته باشند، محدود خواهند شد. بنا بر این، کشته شدن شخص گمراه کنند ای به وسیله ی دولت مهدوی، تنها در صورتی است که شخص، طغیان علیه جان مردم بکند و در صورت لزوم، کشتن او آخرین گزینه ی ممکن ناچار برای آسیب نرسیدن به انسان ها باشد.

 

دست کم بیانی که از جمع آیه و دو روایت، درباره ی بیگانگی حکومت ها با گستره ی عدالت به دست می آید، این که: طبعاً هنگامی که بشر از چیزی خشنود باشد، علیه آن اعتراض نمی کند. وقتی که تاریخ را مرور می کنیم، پر از اصلاحات و انقلاب های سیاسی-اجتماعی است. پس همان گونه که این برخورد ها تا کنون ادامه دارد، تحرکات اجتماعی علیه حکومت ها، برآیند نا رضایتی حکومت ها و مردم از همدیگر است. همیشه طرفی از درگیری های سیاسی نیز صنف های گوناگون بودند که به تناوب، حکومت ها را در دست گرفته اند، اما هیچ گاه این چرخش حکومت به دست صنف های گوناگون، باعث رضایت کامل یا پایدار مردم نبوده است، لذا همان گونه که آیه متذکر شد، عدالت یک امر شعاری نیست، بلکه عدالت باید در زندگی فردی و اجتماعی ((برپا)) شود و قرینه ی برپا شدنش هم رضایت عمومی و پایدار مردم خواهد بود. چنین رضایت عمومی و پایداری برای بشر زمانی رقم خواهد خورد که یک سازمان یکپارچه به محوریت یک عامل اصیل الهی، بر جهان انسان ها  اِعمال قانون کند و بدون هیچ ملاحظه ی مصلحت طلبانه ای، به ریشه کنی ستم و تبعیض بپردازد. این امر نیز فقط در گرو رویکرد آگاهانه و داوطلبانه ی بیشتر مردم جهان به قدرت دهی به این دستگاه یکپارچه است که قرینه هایش در دو روایت موجود است.

  • امیررضا عطری

فصل سوم: عوامل درونی پذیرش جهانی دولت مهدوی

 

جدا از جذابیت های بی نظیر فطری ای که گفتمان مهدویت دارد، از دو نگاه درونی و بیرونی نیز باید عوامل پذیرش جهانی این نهضت را بررسی بنماییم. در این فصل، به عوامل درونی و جاذبه های درون گفتمانی مهدویت برای پذیرش جهانی شدنش توسط مردم جهان، خواهیم پرداخت. عوامل درونی پذیرش جهانی نهضت و دولت مهدویت، عبارت از آن دسته از ویژگی هایی است که خود این نهضت و دولت، در درون خودش دارد که باعث جذب جهانیان به آن می شود. این عوامل از این قرار اند:

 

3-1.    شخص مهدی موعود، اصلی ترین عامل

((یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ‏ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ))[1]

((ای پیامبر، آنچه را که از پروردگارت به سویت ]درباره ی ولایت اوصیائت که آغازش با علی است[ نازل شده است، ]به همگان[ ابلاغ کن، و اگر این کار را انجام ندهی پس ]گویی اصلاً[ رسالتت را ابلاغ نکرده ای، و خدا تو را ]در این باره[ از ]شر[ مردم حفظ می کند، به راستی که خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.))

به اذعان همه ی مفسران شیعه و برخی از مفسران بزرگ سنی، این آیه درباره ی اعلان نصب الهی امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است.[2]

در حدیث لوح حضرت زهراء علیها السلام نیز نام های امامان دوازده گانه ی پس از رسول الله صلی الله علیه و آله که آغازشان با امیرالمؤمنین و ختمشان با حضرت حجت بن الحسن العسکری علیهم السلام است نیز ذکر شده است.[3]

 

«... عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِیدٍ قَال‏: ... ]قالت فاطمةُ الزهراءُ علیهَا السلامُ[: ... یَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَی اللهُ علیهِ و آلهِ: مَثَلُ‏ الْإِمَامِ‏ مَثَلُ‏ الْکَعْبَةِ، إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی، أَوْ قَالَتْ: مَثَلُ عَلِیٍّ، ثُمَّ قَالَتْ: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّى یَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ ...‏»[4]

«... از محمود بن لبید است که گفت: ... ]حضرت زهراء علیها السلام فرمود[: ... ای ابو عمر، همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَثَل امام، همانند کعبه است، که ]مردم[ باید به سویش بیایند نه این که او به سوی ]مردم[ بیاید، که از مصادیق بارز ]این مثال،[ علی است، سپس ]حضرت زهراء در ادامه[ فرمود: اما به خدا قسم اگر ]مردم[ حق ]خلافت[ را به اهلش (امامان بعد از پیامبر) می سپردند و از عترت پیامبر خدا پیروی می کردند، هیچگاه دو نفر پیدا نمی شدند که درباره ی خدا، با یکدیگر اختلاف کنند و این روش، نسل به نسل از گذشتگان به آیندگان به ارث می رسید تا هنگامی که قائممان که نهمین فرزند از نسل حسین است، در آخرالزمان به خلافت می رسید ...»

 

«... عَنْ خَلَّادِ بْنِ الصَّفَّارِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهِ السلامُ هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ علیهِ السلامُ؟ فَقَالَ: لَا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ‏ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی.»[5]

«... از خلاد بن صفار است که گفت: از امام صادق علیه السلام پرسیدند که آیا قائم علیه السلام، متولد شده است؟ پس فرمود: نه، و اگر درکش می کردم، قطعاً همه ی عمرم به او خدمت می کردم.»

  • امیررضا عطری
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396