امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

امیررضا عطری ام.
فعال و دبیر علوم انسانی.

این تارنوشت می تواند راهی برای پیوند و ارتباط افزونتر ما باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

Amirreza Etri
Iranian Activist and Humanities Teacher.

This blog can be a way for us to connect and communicate more.
Best wishes...

- - - تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران - - -

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکثر» ثبت شده است

می توان در پهنه ی دانش دینی، پویا و اثرگذار بود و در عین حال، مدرک تحصیلی یا مدرک تحصیلی عالی هم نداشت.

 

یادآوری نام این افراد، دلیل بر درست دانستن همه ی گوشه های شخصیتی و دانشی آنان نیست.

 

  1. حوزوی بی اجازات:
    1. سید محمدکاظم موسوی بجنوردی/ بنیادگذار دایرة المعارف بزرگ اسلامی (پژوهش های ایرانی و اسلامی) تهران
    2. حجت الاِسلام علی صفایی حائری/ سخنران و نویسنده
    3. حسن رحیم پور ازغدی/ مبلغ ایدئولوژیکی

 

  1. بی مدارک تحصیلاتی کلاسیک:
    1. مدرسه ای محض:

2-1-1. نظام الدین آل آقا/ معلم دینی مدارس کرمانشاه

    1. دانشگاهی محض:

2-2-1. سید غلامرضا سعیدی/ پژوهشگر و نویسنده

  1. مکتبی:

3-1. محمد اسماعیل دولابی/ عارف

3-2. جعفر مجتهدی تبریزی/ عارف

 

  1. بی دستگاه تحصیلاتی:

4-1. رجبعلی خیاط/ عارف

4-2. احمد حسینعلی تهرانی/ عارف

  • امیررضا عطری

چکیده:

با نگاه به فراز و فرود های اجتماعی-سیاسی در تاریخ، روند تجربیات انسانی در گذر زمان تا به عصر معاصر به گونه­ای پیش رفته است که در عرصه ی حکمرانی سیاسی در جهان، شعارهای خط مشی خود را برای حفظ ثبات جامعه، بر رعایت حقوق متقابل قرار داده اند. راهکارهای سیاسی موجود مبنی بر رابطه ی مستقیم پاسداشت حقوق انسانی و گروه های انسانی در اجتماع است که نهایتاً به زد و خوردهای درون اجتماع نینجامد. ریشه های این رواداشتن ها و قائل شدن حق آزادی برای ابراز حقوق آحاد و اجتماعات گوناگون، بی گمان چون به محتوای فرهنگی باز می گردد پس به لحاظ موضوع به علم اخلاق پیوند می خورد و در تاریخ اخلاق نیز سرنخ این موضوع به شیوه های دینداری و رحمانی در تاریخ باز می گردد. با نگاه به آموزه های اصیل اسلامی به عنوان یک دین یکتاپرستانه در مرزبندی دین در جهان امروز، نه تنها ریشه ها و تأییدات روادانستن حق ابراز حقوق برای افراد و گروه ها را برای به خشونت کشیده­نشدن جامعه بلکه با تأکید بر کرامت انسان می بینیم، در قالب پندها و راهکارهایی که در آیات و روایات اشاره شده است بنیادهایی نظری نیز بر این موضوع را می توان از مسائل شخصی تا سیاسی، در این نگاه گذرا تا حدودی به دست داد.

 

واژگان کلیدی: رواداری، مدارا، تسامح، تساهل، رحمانیت، اجتماع، بنیاد دینی

  • امیررضا عطری

دولت و همه ی مسئولان گرامی کشور!

با پایان دادن به تعطیلات بی رویه و ناتراز در کشور، نخست به ارزش خود در نزد مردم ادامه دهید و در راس همه ی سازمان ها، کشور را به وسیله ((آموزش و پرورش آن)) از لبه ی پرتگاه به کنار آورید. رها کردن شغل های مهم کشور مانند معلمی، در شان شما نیست، چون اگر معلمان کشور، هر روز در امر فعالیت کشور درگیر نباشند و بخواهید آموزش و پرورش را به سبک چندصدسال پیش ناکجاآباد مدیریت کنید، دامنه ی تباهی و فساد در همه ی فعالیت های کشور -که بنیاد تک تک شان در آموزش و پرورش است-، پیش از هر کسی دامن خودتان را می گیرد که هم اکنون شعله های آن در حال جان گرفتن است ...

 

چه کسی گفته که آموزش و پرورش نمی تواند تولید ثروت کند ... ؟!

چرا نباید ((همه)) رشته های دانشگاهی کشور سهم و حق و فرصت های فراوان کار داشته باشند .. ؟!

وقتی من نوعی توان کار در روند کشور دارم، رشته ام هر چه که هست، چرا نباید سهم در اشتغال های گوناگون اداری یا حمایت خصوصی داشته باشم ... ؟!

اگر بنا بر کار دقیق است، خب مگر رشته های خودتان چقدر با شغل هایتان ارتباط دارد ... ؟!

قانون برای همه ... فرصت برای همه ... دارد دیر میشود!

                 /   خوب ((بمانید)) ...     /

 

# نه به تعطیلی

#نه به بیکاری     #نه به بدکاری     #نه به بیگاری     #آری به درست کاری

#زمستان پر کار     #بهار پر کار       #تابستان پر کار        #پاییز پر کار

-----------------------------------------------------------------------------------------

 

آموزشگاه علمی آبان / کرمانشاه- خیابان کسری- کوچه نگارستان/  همه ی درس های دبستان، دبیرستان متوسطه ی اول و دوم

 

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

📍دیگر خدمات:

💻Web:

ادب گویه های مرحوم مرتضی عطری:
 mortezaetri.blog.ir

خدمات فکری بی مرز اندیش:
 bi-marz-andish.blog.ir

نشر آثار فکری استاد مرتضی جزایری:
 smjazayeri.blog.ir

 

🗳Telegram:

((عربی)) به زبان آدمی‌زاد
 t.me/arabiye_adamizad

کتاب های مورد نیاز
 t.me/ketabhaye_moredeniyaz

 

!!! در همه ی حوزه های مربوط، تمایل به همکاری دارم:
- پاره وقت معین، در قم و تهران و پیرامون.
- دورکاری و آنلاین برای فارسی  زبانان جهان
- حضوری معین، در شهر کرمانشاه و پیرامون          !!!!!!!

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

- This site for everybody! so use translation tools, in bottom.

!!! اگر ((من)) رشته ی تحصیلی ام در ((علوم انسانی))، ((الهیات)) و ((علوم قرآن و حدیث)) و شغل آموزشی ام ((مرتبط با آن)) است یا شخصیتی ((دین پژوهانه)) هستم،

لزوما به این معنا نیست که ((طلبه)) باشم یا پیوندی با ((حوزه های علمیه))، نهادهای تبلیغی، نظامی و امنیتی داشته باشم با احترام -.

لزوما به این معنا نیست که ((من)) مسئول کارهای خوب و بد و اشتباهِ دینی و غیر دینی دیگران هستم و باید ربطی به ((من)) هم داشته باشد.

لزوما به این معنا نیست که انسان ((خوب))، ((ساده))، ((مومن))، ((عجیب و غریب)) و ((پرهیزگار))ی هستم، یا ((دنیا گریزی)) در نزد من ((خوب)) است!

لزوما به این معنا نیست که در هر چیز که به من ربط دارد یا ندارد، پیشگام و پیشکار باشم.

لزوما به این معنا نیست که خانواده ام هم شبیه خودم هستند خوب یا بد یا اشتباه- یا زود ازدواج کرده ام یا پیش کسانی که اشتراکات ظاهری با هم داریم و نداریم، من هم محبوب و پر ارتباط یا منفور و گوشه گیر باشم.

لزوما به این معنا نیست که رشته ی دیگری در علوم انسانی را نتوانسته ام یا نمی فهمم یا نخوانده ام (چه درسی چه شخصی) یا سراغ مطالب دیگر نمی روم بلکه اگر به فهم درست ترم از متون تخصصی ام، ادراکم، آدم بهتر و مطلوب تری شدنم کمک کند، سراغش می روم.

لزوما به این معنا نیست که علوم پایه، فنی و تجربی را درک نمی کنم.

لزوما به این معنا نیست که تنها به کاغذ و خودکار محدود باشم و جز فعالیت های مربوطه در علوم انسانی، مهارت و کار دیگری نتوانسته ام یا تنوانم.

لزوما به این معنا نیست که به زبان عربی علاقه ی دلی داشته باشم، آن را بهترین زبان بدانم و مانند بلبل، عربی سخن بگویم!

لزوما به این معنا نیست که باید سراغ اندازه گیری میزان معنویت من بیایید و آن را هم با مظاهر نمادین مانند ریش، نماز، فروتنانه حرف زدن و ... اندازه بگیرید!

لزوما به این معنا نیست که اگر جلویم خوشمزه بازی دینی دربیاورند، خوشحال بشوم!

لزوما به این معنا نیست که فقط و همه جا باید از قرآن و روایات و داستان های دینی حرف بزنم، همه چیزشان و همه چیز را بلد باشم! و دائم و برای هر چیز به آنها ((استناد)) کنم، بلکه من چکیده ای از تمامیت زیسته ها و دانسته های های خودم هستم که چکیده ترین های کاربردی ام را به شکل هایی که بهره بخش تر بدانم به دنیای رو به رویم عرضه می کنم.

لزوما به این معنا نیست که من مدافع همه ی نظریه ها  و فرضیه های سرشناسان این رشته هستم و نقدی به آنها ندارم و چالشی حتی با ساختار عادی شده ی خود رشته و مطالعات ندارم!

لزوما به این معنا نیست که این تمام چیزی است که من هستم خوب یا بد یا اشتباه-. بلکه ((من)) هم مانند شما در پیچیدگی های این زندگی هزارتو، ((تاحدودی نماینده ی)) ((خودم)) و البته روش زندگی و آرزوها و چالش هایم هستم.

----------------------------------------------------------------------------------------------------

((دین)) هم مانند دیگر رشته های علوم انسانی و حتی مانند ریاضی و شیمی، یک ((سامانه ی اندیشه)) است، که در درونمایه اش، از ((بروزِ نیت های شکوفاگرِ درونِ وجدان انسان، برگرفته از انسان های صالح)) ساخته شده و ربطی به سلیقه ها و اشتباهاتمان ندارد، همان گونه که سلیقه و اشتباه انسانی دان، ریاضیدان و شیمیدان را به پای درستی هایش در آن دانش ها نمی گذارید!

هیچ ادعا و علاقه ای به مقدس نمایی و غیر طبیعی بودن ندارم. فقط حوزه ی مطالعاتی مورد علاقه ام در علوم انسانی ((دین)) است و شغل آموزشی ام را هم با آن پیوند دادم، شاید کاری کنیم. مقدس و دیندار، کسی است که وجودش به درد تمام زندگی ات بخورد. من هم یک آدم معمولی ام. دوست دارم زندگی ام همگام با عرف زندگی آدم های نرمال در کل دنیا باشد. خشک اندیش بودن بودن ضد اسلام است. پس لازم نیست که واقعی نباشیم ...

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اگر جایی میان آثارم تناقض دیدید، دیدگاه اصلی من، واپسین و آخرین نظرم است. من از قصد، هیچکدام از آثارم را پاک یا ویرایش نمی کنم، چون می خواهم گذار اندیشه ای ام آشکار باشد. من معصوم نیستم. زیستن و یاد گرفتن، مایه ی بالندگی ام است. ولی گاهی 1. اگر از متن های پیش، نیاز به واضح تر شدن داشته باشند، بدون آسیب به روند خود آن متن، ویرایش می کنم. 2. اگر پستی هنوز کامل نشده ولی اطلاعاتی جزئی و مهم از آن را مفیدتر است که زودتر ارائه کنم، آن را زودتر به آخرین شماره اش می افزایم. 3. در صورت لزوم، برنامه ی نخستینِ پستی را بارگزاری می کنم و آرام آرام به روزش می کنم.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خانم محترم و

آقای بزرگوار!

- به من ربطی ندارد که شما چه نگاهی به دین و علاقه مندان به دین، داری.

- برایم اهمیتی ندارد که افرادی که در جامعه به ((دینداری)) سرشناس اند، چه رنج هایی برایت درست کرده اند؛ چون من مسئول کارهای خودم هستم و دردهای من هم برای جامعه ام و دنیا هیچ اهمیتی نداشته است؛ ولی آنقدر وجدان دارم که ((حال)) و ((آینده)) ی همه مان، به خاطر تلاش برای ((آرامش همه مان)) برایم اهمیت دارد.

- نمیدانم چه از زندگی می خواهی و مفید بودن را در چه می بینی.

ولی این را متوجهم که تا وقتی ((اصل حال ات)) و ((ریشه ی وجود))ت سرحال نباشد، نه می توانی از سلامتی ات استفاده کنی، نه می توانی فعالیتی را با تمرکز انجام دهی و نه می توانی واقعا از چیزی لذت ببری (دیگر زندگی نمی کنی). و این جا دقیقا دقیقا فقط ((دین)) یا همان ((وجدان)) است که می تواند برایت کاری کند و بیشتر به رسمیت شناختن راه من.

من و آدمی مثل من، از بسیاری چیزها آن هم در جوانی گذشته ایم و فقط به خاطر ((رو به راه بودن بنیاد اجتماع))، به این جایگاه گمنام و در نتیجه حقوق اقتصادی معمولی بسنده کرده ایم. هر کسی مرد نبرد نیست، برخی مردها فقط در کالبدشناسی مرد اند و برخی زن ها هم فقط زن هدررفت وقت اند!

((من)) و ((آدمی مثل من)) کارم این است که پشت همه ی لحظاتت و قبل از بیدار شدنت از خواب، جوری اساس زندگی و احساست را برایت محکم نگه داریم که: مشغول شوی به زندگی ات و به اهدافت برسی.

من برایم مهم نیست که تو با چه چیزی و چه کسی سرحال میایی، کار من این است که تو فقط ((روشن)) باشی و تا ابد با کمترین رنج فکری، مشغول کارهایت و زندگی ات باشی.

مهندس ها خوب اند، ولی من مهندس نیستم، ((من)) ((نگهبان زندگی)) ام. من ((کارگر علمی)) ام.

شما عرق کارگر، گاز دادن راننده تاکسی، تایپ کردن بانکدار، آمپول زدن پرستار، صحبت های رییس جمهور و ... را می بینید، ولی رنج مرا: برای ارائه ی درست یک محتوا و احساس درست، چند ده ساعت مطالعه برای رساندن یک جمله، درد داخلی چشم و دست و پا و سرم، چندین ساعت فکر و ارتباط، تنهاشدگی ها و ترکش های روزانه ی مرا و ما را نمی بینید!

ببینید هم مثلا می خواهید چه کار کنید؟!

ولی:

1. می توانید اگر دیگرانی هم به همین نام و ادعا هستند، خودتان اثرگذار را از غیر واقعی تشخیص دهید.

2. می توانید اگر علاقه ای هم ندارید، بی احترامی نکنید.

3. می توانید فضا را برای من و امثال من، از این که هست، حداقل تنگ تر نکنید.

یاد بگیریم به همدیگر احترام عملی بگذاریم.

سپاس.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

- بهره گیری از مطالب این پایگاه، تنها با اصول حرفه ای برگشت دادن (ذکر نام محتوا و سازنده) مجاز است، وگرنه مالک اثر، شرعاً و قانوناً راضی نیست و تخلفات مربوط، پیگیری می شوند.

- هر گونه استفاده ی اقتصادی-تجاری و چاپی-انتشاراتی نسبت به آثار، دخل و تصرف های علمی و مادی در آن ها، کپی برداری و انتقال محتواهای خریدنی فقط با اجازه ی صاحب اثر مجاز می­باشد، در غیر این صورت، صاحب اثر، شرعاً و قانوناً راضی نیست و تخلفات، پیگیری می شوند.

- یاد بگیریم حالا که جهان را بر پایه ی اقتصاد می گردانیم، خریدنی ترین چیزها ((دستآورد های معنوی و فکری)) اند. تا هنگامی که جهان این گونه می اندیشد، به پاس ارزش تلاش در راه ((پایه های مهارتی و واقعی زندگی)) بسیاری از آثار و خدمات تلاشگرانه ام نیز طبعاً از این قاعده ی چرخه ی اقتصادی، مستثنی نیست. باید یاد بگیریم، حالا که جهان را بر پایه ی اقتصاد می گردانیم، اندیشه ورزان دغدغه مند جامعه، همانند شما و دیگر گروه های بهره بخش و حتی متقلب جامعه، حق زندگی و حقوق حرفه ای-مدنی دارند!

- اگر نیاز به تولید محتوایی ویژه دارید یا برای هرگونه پیام کلی یا خصوصی، در بخش ((نظر)) همین پست اطلاع دهید.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

برنامه های کلان (با به روزسازی های آرام آرام): - کلیک کنید -

1. شفاف سازی حال و تاریخ

2. سهم گیری اسلامی

3. گفتگوی جمعی آزاد

4. گفتگوهای امام زمانی

5. دانشنامه ی کوچک فارسی شهر کرمانشاه

6. دفاعیه ی علوم انسانی

7. دانشنامه ی کوچک ایران

8. راهنمای کوچک انسان

 

برنامه های کوچکتر دنباله دارتر و دقیق تر (با به روزسازی های آرام آرام): - کلیک کنید -

1. دستگاه اندیشه ی دینی

2. اصطلاحات تازه ی دنیایی

 

  • امیررضا عطری

إِنَّهُ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ ...

 

42. استاد جواد فاضل لاریجانی (نویسنده) (درگذشت 1340)

 

43. استاد عباس خلیلی عراقی (سیاستمدار)

 

44. استاد حشمت الله دولتشاهی کرمانشاهی (فعال اجتماعی)

  • امیررضا عطری

پیرو 2 برای کتاب ((فارس و فارسی کرمانشاهی: درآمدی با واژه نامه ای گذرا)):

 

یدُاللهِ فوقَ أیدیهِم. یک صبح تابستانی، کرمانشاه، 1400. چهارراه شیر و خورشید. عکاس: خودم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شهر کرمانشاه به دلیل فرهنگ باز و شهری و ارتباطات توانمند و خوش بینانه با جهان پیرامونش، تنها شهر ((اکثریت کرد))ی در جهان است که، با تکثر تاریخمندانه اش ((دروازه ی پیوند کرد با دیگران)) و نماد ((وحدت و هم زیستی مثبت عملی اقوام)) می باشد و همیشه به ((هندوستان ایران)) و اکنون به ((بهشت زبان شناسی ایران)) معروف است. برای همین، بدخواهان ایران همیشه به آن و حتی لهجه ی فارسی ویژه اش حسادت کرده اند و به ما ((با افتخار: بچه های کرمانشاه)) توهین هایی همچون ((کورد پلاستیکی)) کرده اند یا با لحنی مضحک و چندش آور، ((بچه فارس)) خطاب کرده اند.

باشد! اگر ((کورد پلاستیکی)) و ((بچه فارس)) بودن، به معنای اصالت اخلاقی است، ما بومیان شهر کرمانشاه با همه ی تنوعمان، به خود می بالیم که ((کُرد پلاستیکی)) و ((بچه فارس)) هستیم ...

 

برخی دیگر از نام های خانوادگی ویژه ی فارس های کرمانشاهی:

- برای این موضوع، تنها نیاکان پدری (پدر-پدر-پدر-...) مدنظرم نیست، بلکه کلیت نژادی خاندانی آن خانواده مدنظرم است. -

70. صدف 71. آجیلیان 72. دُریَتیم 73. تیمورپور 74. اربابی 75. برخی های زارعی 76. مُنَقَّش 77. برنجیان 78. فیض نوروزی 79. خوروَش 80. ربیعی 81. عمویی 82. برخی های شهری 83. فیض رحیمی (سادات) 84. پالیزبان 85. خوانساری (ها) 86. مبشری 87. ودود 88. برخی های شیرازی 89. خیابانی 90. شیخ الاسلامی 91 پاکرو 92 ادبی 93 کبرایی 94 حائری (ها) (سادات) و ...

 

اگر کسی با سندیت و استدلال، مدعی نادرست بودن جای گیری یکی از این نام های خانوادگی در این فهرست است یا خواهان افزوده شدن به آن است، می تواند مطلب خود را برای من فرستد که پس از راستی ­آزمایی بنده، در ویرایش های بعدی زدوده یا در تلافی­ نوشت های پسین افزوده خواهد شد. با سپاس و احترام.

 

برخی از فارس های کرمانشاهی سرشناس اجتماعی:

پیش از گشودن این گفتار، بایسته است که بگویم: به راستی که پرداختن به پیشینه ی دیگر اقلیت های این ((اُستان)) بایسته و شایسته است: 1. پارتی (پهلوی) ها، 2. دیگر ایرانیان کوچ کننده، 3. دیگر ایرانی های زاده شده و بزرگ شده یا هر دو، 4. یهودیان و مسیحی ها به ویژه آشوری ها و ارمنی ها 5. آریایی ها و غیر ایرانی ها، که با دریغ، بیشتر سه دسته ی نخست به بیرون از استان کرمانشاه و بیشترِ نزدیک به همه ی دو دسته ی پایانی در دهه های پیش به بیرون از ایران کوچ کرده اند؛ به خصوص این که یهودیان و مسیحی های شهر کرمانشاه و سرشناسانشان، حق بزرگی به گردن خدمات اجتماعی و اقتصاد این شهر و استان داشته اند. توضیح این که فارس های شهر و این اقلیت ها، در کنار هم یک جمعیت کلان به ویژه در مرکز استان را می ساخته و می سازند. نه این که بخواهم مرزبندی میان کرد و غیر کرد بکنم، بلکه وظیفه ی من پژوهشگرِ فرهنگی این است که عین واقعیت موجود را ببینم و حالا در این گم شدگیِ هم استانی هایم که حافظه ی تاریخی شان را از دست داده اند، این تلنگر را به مغز اجتماع بزنم که: باید بدانیم با این که درست است جا هایی در جهان هستند که یکدست اند، ولی  آجر های خانه ای که ما کرمانشاهیان در آن زندگی می کنیم را تنها یک دست نساخته است، هر چند دیگر دست هایی به شمار کمتر.

تاریخ، وجود دارد. یکدیگر را پاس بداریم!

من می توانم افراد فرهیخته و دست به کار، فراوان از فارس های کرمانشاهی بگویم، ولی برای این که برای خواننده آشکار تر و ملموس تر باشد، اشخاصِ بِه نام را بر می شمارم که هم بر آگاهی مخاطب آسان تر افزوده گردد و هم برای کسی شبهه ی ((معروف سازی)) پیش نیاید.

 

1. شهید حسین خان معین الرعایا (صاحب تکیه):

سُراینده، نیکوکار مذهبی عصر قاجاریان و بنیادگذار تکیه ی منسوب به معاون الملک.

  • امیررضا عطری

پیرو 1 برای کتاب ((فارس و فارسی کرمانشاهی: درآمدی با واژه نامه ای گذرا)):

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یک عصر تابستانی. کرمانشاه، 1400. خیابان خیام. عکاس: خودم.

 

برخی دیگر از نام های خانوادگی ویژه ی فارس های کرمانشاهی: 59. برخی های توکلی، 60. برخی های عظیمی، 61. وطنچی، 62. برخی های کرمانشاهی، 63. داوری، 64. نینوا و ...، بیشتر سادات شهر کرمانشاه، ازجمله: 65. شبیری، 66. برخی های موسوی، 67. میرزاده، 68. بحرینی و ... و دیگر نام های خانوادگی ای مانند 69. شوشتری و ... .

 

اگر کسی با سندیت و استدلال، مدعی نادرست بودن جایگیری یکی از این نام های خانوادگی در این فهرست است یا خواهان افزوده شدن به آن است، می تواند مطلب خود را برای من فرستد که پس از راستی­آزمایی بنده، در ویرایش های بعدی زدوده یا در تلافی­نوشت های پسین افزوده خواهد شد. با سپاس و احترام.

  • امیررضا عطری

پیرو 1 برای کتاب ((معرفی مختصر برخی از متخصصان غیر حوزوی علوم اسلامی-شیعی)):

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الف) زندگان:

1. فروغ پارسا: ایرانی؛ 1338(چه بسا تهران)؛ پژوهشگر دینی و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران ایران.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب ((فارس و فارسی کرمانشاهی: درآمدی با واژه نامه ای گذرا)) پژوهشی درباره ی نژاد فارس کرمانشاهی  و لهجه ی فارسی کرمانشاهی است و در دنباله ی این نگاه، به بحث های: پیوند نژاد و لهجه، ریشه شناسی تاریخی، زبان­ شناسی، هویت فرهنگی، فرهنگ در دین، پیوند فرهنگی، روشن سازی راه فرهنگی و کارکرد دینی، پرداخته است. نویسنده، این کتاب را به علت ناچیز بودن پیشینه ی تحقیق در موضوع های تخصصی مطرح شده اش در وضعیت هویتی آشفته ی وقت، یک وظیفه ی فرهنگی فوری و ارزیابی شتاب­ زده و پیشگفتاری، بر این بحث ها می داند، که واژه نامه ای کوتاه را نیز نشانه وار، در کنار گفتار های طرح شده، به نمایش گذاشته است. در حقیقت، این کار، تلاشی در راستای مطالعات میان رشته ای علوم ادبی و علوم دینی، برای نشان دادن کاربرد مستقیم علوم انسانی به مرکزیت علوم اسلامی، در زندگی و پشتوانه ی کمال انسان و جامعه است که با قرار دادن موضوع کتاب به عنوان یک اصالت، دفاع و رهگیری شده است. بخش های پیگیری شده ی این نوشتار، به این روی اند: درآمد، آغاز با من، ضرورت انجام پژوهش، روش بی رودربایستی، همگام با تاریخ، با گام های آریایی ها، گذشت روزگار و تبعات فرهنگی آن، چگونگی امروز، پرسشی احتمالی از خودم، ستون های ایران، زبان فارسی در استان و شهر کرمانشاه، پیشینه ی این پرسش و پژوهش، لهجه مهم تر از واژه، روشنگری هایی درباره ی بخش زبان این کتاب، پیشنهاد ها و ادامه با من و زبان، واژه نامه و اصطلاحات و ضرب المثل ها و کتابنامه.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

من به عنوان کسی که خودم را نسبت به جامعه ام مسئول می دانم و همه ی افراد جامعه ام و جامعه ی انسانی، برایم ارزشمند هستند، این را حقشان می دانم که اگر جایی من متوجه یک اشتباه فرهنگی شدم و با بضاعت و سرمایه ی خودم توانستم اندکی هم که شده اقدام به اصلاح آن فرهنگ اشتباه کنم، باید از دیدبان خودم افراد جامعه را درباره ی آن اشتباهاتشان از خواب غفلت بیدار کنم، همان طور که اگر کسی روزی کجی مرا دید، باید کریمانه و شرافتمندانه ارشادم کند.

یکی از اشتباهات فکری جامعه ی ما این است که احساس می کنند که برداشت های دینی متخصصانه فقط از کسی می تواند گرفته شود که حتماً حوزوی باشند، در صورتی که من با نوشتن و گردآوری این کتاب، مثال نقضی در برابر این قاعده ی بی اصالت، برپا کرده ام. در این نوشتار، این تحلیلِ همراه با نمونه را به جامعه گوشزد می کنم که اگر روزی سخنانی دینی از یک اندیشمند غیر حوزوی شنیدند و خواندند، این احتمال را بدهند که با این که این اندیشمند، حوزوی نیست اما می توان سخن و نوشته اش را به سنجش کشید و در صورت صلاحیت، اعتبار دینی برایش قائل شد.

در این اثر، در آغاز، پیشگفتاری مختصر و تحلیل مدارانه نسبت به اشتباهات فرهنگی جامعه در ارتباطشان با روحانیت شیعه، ارائه شده است. سپس به معرفی کوتاهی از اندیشمندان غیر حوزوی علوم اسلامی-شیعی در دانش های گوناگون پرداخته شده است که دایره ی دید اسلام مدارانه ی جامعه به شاخه های گوناگون علمی، گسترده تر گردد. از جمله ویژگی های مهمی که اندیشمندان مذکور در آن ها مشترک اند، شهرت، اعتبار اجتماعی و معاصر بودن است.

  • امیررضا عطری

نگاهی گذرا که ریشه ام را فراموش نکنم:

 

پیشگفتار:

 

من نژاد پرست نیستم و صِرفِ قومیت را هم نه افتخار و نه عامل برتری می دانم. برای من، تمام انسان ها به خاطر انسان بودنشان محترم اند نه به خاطر نژاد، کشور و زبانشان.

این تبار نامه را مثلاً برای افتخار نمودن به نژادم، قومیت گرایی و از این قبیل مطالب ننوشتم بلکه این تبار نامه را برای روشن کردن و یا روشن باقی گذاشتن اطلاعات انسابی خاندانم، برای خودم و کسانی که مانند بنده، این اطلاعات برایشان مهم یا جالب است، به رشته ی نگارش درآورده ام. به همچنین من این نوشتار را از سر خودشیفتگی، بزرگ نمایی و یا برای افتخار نمودن بی جا به خاندانم، ننوشته ام. اصلاً به حداقل مطالب بسنده نموده ام، چون می دانم بسیاری از اطلاعات معرفی کننده ی اعضای خاندانم را نمی توانم بگویم، زیرا حریم خصوصی است، راضی نیستند، شکل خودنمایی به خود خواهد گرفت و دردی هم از کسی دواء نخواهد کرد.

مسلّم است که کشورم ایران، استان و شهرم کرمانشاه و زبان و لهجه ام فارسی کرمانشاهی را دوست می دارم ولی به تمام نژاد ها، قومیت ها، منطقه ها، زبان ها، لهجه ها و گویش ها در کشورم و دنیا، احترام می گذارم.

درست است که زادگاه و محل رشد افراد و پدر و مادرشان، برای تعیین ملیت و قومیت، حائز اهمیت است اما من معتقدم که برای تعیین قومیت، باید به اجداد آن شخص از چهار طرف نگاه کرد: 1- از طرف پدر پدری رو به عقب 2- از طرف مادر پدری رو به عقب 3- از طرف پدر مادری رو به عقب 4- از طرف مادر مادری رو به عقب، لذا برای خودم هم در این تبار نامه چنین عمل کردم.

محتوای این تبار نامه از اطلاعات خودم، گفتگو های شخصی-شفاهی خودم با برخی افراد گوناگون خاندانم و برخی نوشتار ها، تهیه و انجام شده است. در گفتگو هایم در این باره، بیشتر از همه، از اطلاعات و خاطره های مرحوم پدر بزرگ پدری ام، دو مادر بزرگم و مادرم، استفاده کرده ام. اطلاعات این تبار نامه، ساده، ناقص و بسیار مختصر است و هیچ نظم خاصی برای توضیح دادن درباره جزئیاتشان نداشته ام، لذا طبیعی است که در جزئیات بعضی از اطلاعات ذکر شده، نا هماهنگی، کاستی و اشتباهی هم رخ داده باشد. توضیح، این که: برخی از افراد یاد شده در این تبار نامه، دارای نکات مثبت و درخشانی در زندگی شان بوده و هستند ولی بنده این نوشتار را برای شرح دادن این مطالب و داستان ها، جمع آوری نکرده ام.

با آرزوی سلامتی روحی-ذهنی-جسمی و هدایت الهی، برای همگان و توفیق برای انساب آموزان و انساب پژوهان.

نقد ها و پیشنهاد های شما خوانندگان گرامی را هم در این باره، به دیده ی منت پذیرا خواهم بود.

 

                                                                                                                 22/5/1398

                                                                                                                           کرمانشاه

                                                                                                    امیر رضا عِطری کرمانشاهی

 

  1. توضیحی کوتاه درباره ی خودم:

امیر رضا عِطری، زاده ی اوایل 1375، در کرمانشاه، خیابان شاه بختیِ میدان شهرداری سابق

 

  1. نیاکان من:

 

پدر: وحید عطری: فارس کرمانشاهی. متولد و رشد یافته ی شهر کرمانشاه. کارمند آموزش و پرورش.

 

مادر: فضیلت مشاوران: بومی فارسی زبان فرهنگ شهری کرمانشاهی. متولد و رشد یافته ی شهر کرمانشاه. آموزگار.

 

پدر پدر: مرتضی عطری: فارس کرمانشاهی. معمار خوش نام و شاعر خوش اندیش استان کرمانشاه. شهرت عِطری به این دلیل است که پدرش و پدر پدرش به عِطر و گلاب گرفتن، عطاری و فروش عرقیات گیاهی معروف بوده اند. متوفی 1394 ه.ش در کرمانشاه.

 

مادر پدر: محترم اکبری: فارس کرمانشاهی. خانه دار.

 

پدر مادر: عزت الله مشاوران: آذری[1] اسدآبادی همدانی. اصالتاً آذری تبریزی آذربایجانی. نظامی (ارتشی سپس سپاهی). شناسنامه ی قبلی اش قیطاس نژاد بوده و قبل از قیطاس نژاد نیز شناسنامه اش نجفی بوده است. به دلیل سفر یکی از نیاکانش به نجف اشرف برای زیارت حرم امیرالمؤمنین علیه السلام، به نجفی مشهور شده اند. پدر پدرش آذری تبریزی آذربایجانی بوده که برای بهره گیری از باغ های سرسبز اسدآباد، به آن جا مهاجرت می کنند. خودش در کودکی اندکی در تبریز هم بوده است. متوفی 1376 ه.ش در کرمانشاه.

 

مادر مادر: توران وهابی مِهرَبانی: بومی فرهنگ کردی کرمانشاهی. متولد و رشدیافته ی شهر کرمانشاه. اصالتاً از طرف پدری، کرد جاف بیجاری کردستانی و از طرف مادری، کرد کلهری ایوانی است. خانه دار. وهابی به نام پدر پدرش که عبدالوهاب بوده اشاره دارد و مهربان هم بر اساس شنیده هایم از خانواده ی مادری ام، نام روستایی نزدیک بیجار کردستان است اما تا به پایان رساندن این کتاب، بنده در جستجو هایم به وجود چنین مکانی در کردستان بَر نخورده ام.

  • امیررضا عطری
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396