امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

امیررضا عطری ام.
فعال و دبیر علوم انسانی.

این تارنوشت می تواند راهی برای پیوند و ارتباط افزونتر ما باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

Amirreza Etri
Iranian Activist and Humanities Teacher.

This blog can be a way for us to connect and communicate more.
Best wishes...

- - - تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران - - -

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

۳۱ مطلب با موضوع «علوم انسانی Humanities :: تاریخ History» ثبت شده است

بخش1

و اما نکته ی بسیار بسیار مهمی که در تکمیل مطالبم باید بگویم، این است که، این سخنانی که بیان کردم، به این معنا نیست که دیگر هر کسی که علوم دینی و اسلامی را به صورتِ رَوِشمَند (با مقدمات و اصولش) تحصیل یا شاگردی یا مطالعه و پژوهش نکرده است، به خودش اجازه ی گستاخی، ادعای فضلِ بیخود و عالِم نَمایی بدهد! دانایی، با تَوَهُّمِ دانایی حاصل نمی شود ... ! توهمِ دانایی، مصداق بارزِ بی شعوری است.

راجع به تمامیِ نقد هایی که به ((روحانیت شیعه)) وارد کرده ام، باید بگویم که: (1) نقد های بسیار دیگری نیز در این باره وجود دارد که برای رعایت اختصار، ذکرشان نکردم. (2) من نه با عبا و عمامه مشکلی دارم و نه با لباده و نعلین! بلکه من با هر رفتار اشتباهی که ((به اسمِ اسلام و تشیع)) انجام شود، مشکل دارم. مثلاً: اگر فردا پس فردا بگویند که: از شاخصه های روحانیت (الهی شدن) در ((اسلام))، این است که شما کت و شلوار بپوشی، محاسنت را سه تیغه کنی و هر صبح دو تا پشتک بزنی، مطمئن باشید که من به کت و شلوار پوشیدن، محاسن را سه تیغه کردن و هر صبح دو تا پشتک زدن ((به اسمِ اسلام))، معترض می شوم و به چنین رفتار هایی نیز نقد وارد خواهم کرد. خب شاید عده ای به من بگویند که: تو اصلاً با همه ی پوشش ها و رفتار ها مخالف هستی! اما من در جواب می گویم: نه، این طور نیست! بلکه من با هر پوشش و رفتاری که در اسلام نیست یا اسلام نسبت به آن، دستوری نداده ولی یک عده می خواهند آن پوشش ها و رفتار ها را ((به اسمِ اسلام)) تمام کنند، مخالف هستم.

  • امیررضا عطری

پیرو 3 برای کتاب ((فهرستی از مراجع دینی شیعه و درآمدی منتقدانه ی مختصر بر روحانیت شیعه)):

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رفت و آمد های چند باره به یک شهر در یک بازه، بازگفت نمی شود.

مرجع درگذشته:

/ به ­نامی، نام و نام خانوادگی، زادگاه و زادسال- پرورشگاه- تحصیلگاه- اقامتگاه- درگذشتگاه و درگذشتسال- آرامگاه، روشنگری ویژه ی کوتاه./

  • سید عدنان غریفی، سید عدنان موسوی غریفی بحرانی، بصره 1245- بصره و خرمشهر- خرمشهر، نجف و سامرا- خرمشهر و بصره- کاظمیه 1301- نجف
  • امیررضا عطری

دنباله ی نام برخی از اندیشمندان دینی مجرد:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ایرانی، به جز بانو شهیده بنت الهُدی صدر که عراقی می باشند.

1. شیعه ی اثناعشری:

1. بانو رَبابه الهی: ربابه الهی؛ 1359(اصفهان)-1294(اصفهان)؛ مدرس حوزه ی علمیه ی اصفهان و نویسنده.

علت مجرد ماندن: علاقه و مشغله ی بسیار فراوان به فراگیری، پژوهش و آموزش علوم اسلامی.

  • امیررضا عطری

پیرو 2 برای کتاب ((فهرستی از مراجع دینی شیعه و درآمدی منتقدانه ی مختصر بر روحانیت شیعه)):

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرجع درگذشته:

/ نام و نام خانوادگی، به ­نامی، زادسال و درگذشتسال (به قمری)، زادگاه- پرورشگاه- تحصیلگاه- اقامتگاه- درگذشتگاه- آرامگاه، روشنگری ویژه ی کوتاه./

  • عبدالغنی بادکوبه ای، شیخ عبدالغنی بادکوبه ای، 1350- احتمالاً پایانه های سده ی 13، باکو- باکو- باکو و نجف- باکو- باکو- باکو، سراینده به پارسی و ترکی- کمونیست های پلید قفقاز، او را پس از 4 سال زندان، دار زدند و شهیدش کردند./
  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

درآمد:

من نمی توانم نسبت به ((انسان))، بی تفاوت زندگی کنم. چون بسیار می اندیشم و بسیار خودم را جای دیگران می گذارم. هر چند کار دشواری است. چون از کودکی، تا حدودی تنها بزرگ شدم و برای دستیابی به پاسخ کنجکاوی هایم، از داشته هایم ((بهره)) و ((دلگرمی)) می گرفتم، همیشه نگاهی جدی و پر اهمیت برای ((زندگی انسانی)) قائل بودم و برای همین و به هزار و یک دلیل دیگر، هنوز هم بر این باورم که در میان آفرینش خدایی تا همیشه، از یک نگاهی که حداقلِ هوشمندی را داشته باشد، چیزی مهم تر از ((زندگی انسان ها)) نیست. آزاد ترین آفریده ی خدا. چون معنای شادی، اندوه و بازگشت به شادی را خوب و ژرف ((چشیدم)) و در خلوت خودم ((نگریستم))، این را می فهمم که هیچکس از شادکامی اش بدش نمی آید و هیچکس از تلخ کامی اش خوشش نمی آید و چه لذتبخش است که شادی معصومانه ی کسی را ببینی و حال خراب کسی را نبینی. جدا از از همه ی داستان های شیرین، تلخ و ساده ای که ما انسان ها با همدیگر داشته ایم، ولی چون سرشت ما یکی است، شرف می گوید: شادی دیگران، زیبا است.

چون از راه عقل و ریشه های تاریخی، زیبایی و لذت بخشی محض اسلام را دریافتم، دیدم که همه باید در این شادی سهیم باشند. جشن گرفتن بی حضور و یاد دیگران، زیبا نیست. ولی هر کسی آزادانه باید انتخاب کند. یعنی کارت دعوت این جشن را خود خدا برای همه فرستاده است. اگر قبول ندارید، درب قرآن را باز کنید و یک بار با اندیشه ورزی، از آغاز تا پایان به ترتیب بخوانید. خدا همه را فقط برای پذیرایی شدن دعوت نکرده است، بلکه با توجه ویژه ی نفر به نفر، از همه خواسته که در این بزم بزرگ، نقش ایفا بکنند و گوشه ای از کار را بگیرند. آری، در میهمانی خدا، همه ی فراخوانده شدگان، مهم و منحصر به فرد اند و در رعایت پایه های احترام و گرم گرفتن از سوی میزبان مهربان نسبت به این گرامیان، تبعیض معنا ندارد. بوستان، بوستان خدا است.

در میهمانی ابدی اسلام، یا بهتر است بی تعارف بگویم در ((خانه ی پدری ابدی و دلچسب اسلام))، برای همه ی فرزندان جا هست و کسی نیست که دلش بخواهد ((مسلمان)) باشد و اسلام به سینه ی او دست رد بزند. شما هر کسی که باشی، در اسلام الگویی برای خودت می توانی بیابی که زندگی تان تا حدودی مانند هم باشد و آن الگو که شرایط زندگی اش شبیه تو است، به جایگاه والا و بلندی در نزد پروردگار رسیده است. اگر قرآن، روایات مرتبط و تاریخ اسلام را مطالعه بفرمایید، خواهید دید که حتی افرادی که غافلانه در گنداب گناهان گوناگونی گرفتار بوده اند، خدا و معصومین برای بازگشتشان دعا می کردند و در آن ها کم هم نیستند افرادی که به آغوش یکتاپرستی و اسلام بازگشتند و در نزد خداوند و معصومان، عزت و احترام مخصوصی یافتند. پس هر کس که هستی، زندگی خصوصی ات هر گونه که هست، راه مسلمانی و تقرب به درگاه خدا برای تو، باز است. نه تنها مسلمانی، بلکه راه یک ((شخصیت اسلامی)) شدن، برای شما، بازِ باز است.

یکی از نعمت هایی که خدا در فطرت آدمی گذاشته است، نعمت گرایش به ازدواج است. هیچ انسانی با روان سالم را پیدا نخواهید کرد که از ازدواج بدش بیاید، از انس با یک همسر که از جنس مقابلش است بدش بیاید، از فرزند آوری و دیدن دلبری کردن فرزندان بدش بیاید، بلکه به اندیشه ی رسیدن به این داشته ها، دلخوش است. اگر با آموزه های اسلامی نیز آشنایی ژرف داشته باشد، جان این نعمت ها و همه ی نعمت ها را می فهمد و سپاسگزار درگاه پروردگار است. پس شخص سالم روان، چه مسلمان باشد چه کافر، ازدواج را دوست دارد. ولی گاهی وقت ها انسان با این که قدر یک نعمت را می فهمد، اما به هزار و یک دلیل برایش نشده است که خودش را به فعلیت آن نعمت برساند. برخی ها فکر می کنند که اگر کسی در زندگی اش چیزی را ندارد، یا آن را نخواسته یا شایستگی اش را نداشته است! ولی بسیاری افراد در جهان بوده و هستند که نعمتی را خواسته و برایش تلاش کرده اند و شایستگی اش را نیز خیلی بیشتر و بهتر از دیگران داشته اند، ولی اوضاع زندگی شان ساده و آسان نبوده است.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب ((فارس و فارسی کرمانشاهی: درآمدی با واژه نامه ای گذرا)) پژوهشی درباره ی نژاد فارس کرمانشاهی  و لهجه ی فارسی کرمانشاهی است و در دنباله ی این نگاه، به بحث های: پیوند نژاد و لهجه، ریشه شناسی تاریخی، زبان­ شناسی، هویت فرهنگی، فرهنگ در دین، پیوند فرهنگی، روشن سازی راه فرهنگی و کارکرد دینی، پرداخته است. نویسنده، این کتاب را به علت ناچیز بودن پیشینه ی تحقیق در موضوع های تخصصی مطرح شده اش در وضعیت هویتی آشفته ی وقت، یک وظیفه ی فرهنگی فوری و ارزیابی شتاب­ زده و پیشگفتاری، بر این بحث ها می داند، که واژه نامه ای کوتاه را نیز نشانه وار، در کنار گفتار های طرح شده، به نمایش گذاشته است. در حقیقت، این کار، تلاشی در راستای مطالعات میان رشته ای علوم ادبی و علوم دینی، برای نشان دادن کاربرد مستقیم علوم انسانی به مرکزیت علوم اسلامی، در زندگی و پشتوانه ی کمال انسان و جامعه است که با قرار دادن موضوع کتاب به عنوان یک اصالت، دفاع و رهگیری شده است. بخش های پیگیری شده ی این نوشتار، به این روی اند: درآمد، آغاز با من، ضرورت انجام پژوهش، روش بی رودربایستی، همگام با تاریخ، با گام های آریایی ها، گذشت روزگار و تبعات فرهنگی آن، چگونگی امروز، پرسشی احتمالی از خودم، ستون های ایران، زبان فارسی در استان و شهر کرمانشاه، پیشینه ی این پرسش و پژوهش، لهجه مهم تر از واژه، روشنگری هایی درباره ی بخش زبان این کتاب، پیشنهاد ها و ادامه با من و زبان، واژه نامه و اصطلاحات و ضرب المثل ها و کتابنامه.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به همت فرهیخته ی ارجمند استان کرمانشاه، جناب آقای داریوش روشنک، پسر دختر عموی مرحوم آقای مرتضی عطری کرمانشاهی، از طرف روزنامه ی باختر کرمانشاه در چند نوبت در سال 1389 به وسیله ی جناب آقای حمید مولایی فر، با آقای مرتضی عطری مصاحبه هایی انجام شد که حاوی نکته های جذابی درباره ی تاریخ معاصر استان و شهر کرمانشاه می باشد.

من برآن شدم که برای تکمیل نشر اثر های آقای عطری، این مصاحبه را در مورد های لازم درست نویسی و پی نویسی کنم و آن را در اینترنت، باز همچون دو نوشته ی پیش، نشر دهم.

اکنون که این کار به پایان رسیده، این نوشتار را به پیشخوان شما خوانندگان گرامی می گذارم.

یادآوری: لکه های رنگی که در برگه های 5،4و6 وجود دارد، از قلم خود آن مرحوم است.

 

شنبه، 30 بهمن 1389، شماره ی 1486

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من در این مقاله، با ارائه ی دورنمایی کوتاه و اندک در شناساندن بعد های فرهنگی حکومت های تاریخ ایران، نگاهی گذرا و جامع پیشکش شما خوانندگان گرامی ایرانی کرده ام که با توجه به این داده ها، ریشه ی های فرهنگی وطنتان را بشناسید و بدانید که مام شریف وطن با گذراندن چه سختی ها و فراز و نشیب هایی آغوش به روی شما فرزندان عزیزش گشوده است، باشد که برای نگهبانی از کشورتان، همچو همیشه، دلتان بتپد و خونتان بجوشد. زنده باد شرف!

این مقاله را به سه بخش توضیح های پیش درآمدی، جدول و آمار های پس درآمدی، بخش بندی کرده ام.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همیشه یک دسته از منطقه هایی که در رشد ظاهری یک مکتب تأثیر دارند، منطقه هایی هستند که دانشمندان آن مکتب، به دلیل های گوناگون حضور بیشتری در آن ناحیه ها داشته اند. مذهب تشیع اِثناعشری هم از این قاعده جدا نیست. ((جغرافیای دینی))، از موضوع های دانشی مورد علاقه ی من است و مسلماً هنگامی که درباره ی این مذهب باشد، برانگیزاننده ی انگیزه ی بیشتری در من درباره ی پرداختن به این موضوع بوده و می باشد. برای این به سراغ کتاب خودم ((فهرستی از مراجع دینی شیعه و درآمدی منتقدانه ی مختصر بر روحانیت شیعه)) آمدم و بر اساس آن، آغاز به فهرست بندی اندازه ای ((مکان های جغرافیایی زندگی مرجع های دینی)) نمودم و به سه بخش نقطه ای، پهنه ای و کشوری بخش بندی اش کردم و این داده های آماری به دست آمده را در این مقاله تقدیم شما می کنم.

  • امیررضا عطری

نگاهی گذرا که ریشه ام را فراموش نکنم:

 

پیشگفتار:

 

من نژاد پرست نیستم و صِرفِ قومیت را هم نه افتخار و نه عامل برتری می دانم. برای من، تمام انسان ها به خاطر انسان بودنشان محترم اند نه به خاطر نژاد، کشور و زبانشان.

این تبار نامه را مثلاً برای افتخار نمودن به نژادم، قومیت گرایی و از این قبیل مطالب ننوشتم بلکه این تبار نامه را برای روشن کردن و یا روشن باقی گذاشتن اطلاعات انسابی خاندانم، برای خودم و کسانی که مانند بنده، این اطلاعات برایشان مهم یا جالب است، به رشته ی نگارش درآورده ام. به همچنین من این نوشتار را از سر خودشیفتگی، بزرگ نمایی و یا برای افتخار نمودن بی جا به خاندانم، ننوشته ام. اصلاً به حداقل مطالب بسنده نموده ام، چون می دانم بسیاری از اطلاعات معرفی کننده ی اعضای خاندانم را نمی توانم بگویم، زیرا حریم خصوصی است، راضی نیستند، شکل خودنمایی به خود خواهد گرفت و دردی هم از کسی دواء نخواهد کرد.

مسلّم است که کشورم ایران، استان و شهرم کرمانشاه و زبان و لهجه ام فارسی کرمانشاهی را دوست می دارم ولی به تمام نژاد ها، قومیت ها، منطقه ها، زبان ها، لهجه ها و گویش ها در کشورم و دنیا، احترام می گذارم.

درست است که زادگاه و محل رشد افراد و پدر و مادرشان، برای تعیین ملیت و قومیت، حائز اهمیت است اما من معتقدم که برای تعیین قومیت، باید به اجداد آن شخص از چهار طرف نگاه کرد: 1- از طرف پدر پدری رو به عقب 2- از طرف مادر پدری رو به عقب 3- از طرف پدر مادری رو به عقب 4- از طرف مادر مادری رو به عقب، لذا برای خودم هم در این تبار نامه چنین عمل کردم.

محتوای این تبار نامه از اطلاعات خودم، گفتگو های شخصی-شفاهی خودم با برخی افراد گوناگون خاندانم و برخی نوشتار ها، تهیه و انجام شده است. در گفتگو هایم در این باره، بیشتر از همه، از اطلاعات و خاطره های مرحوم پدر بزرگ پدری ام، دو مادر بزرگم و مادرم، استفاده کرده ام. اطلاعات این تبار نامه، ساده، ناقص و بسیار مختصر است و هیچ نظم خاصی برای توضیح دادن درباره جزئیاتشان نداشته ام، لذا طبیعی است که در جزئیات بعضی از اطلاعات ذکر شده، نا هماهنگی، کاستی و اشتباهی هم رخ داده باشد. توضیح، این که: برخی از افراد یاد شده در این تبار نامه، دارای نکات مثبت و درخشانی در زندگی شان بوده و هستند ولی بنده این نوشتار را برای شرح دادن این مطالب و داستان ها، جمع آوری نکرده ام.

با آرزوی سلامتی روحی-ذهنی-جسمی و هدایت الهی، برای همگان و توفیق برای انساب آموزان و انساب پژوهان.

نقد ها و پیشنهاد های شما خوانندگان گرامی را هم در این باره، به دیده ی منت پذیرا خواهم بود.

 

                                                                                                                 22/5/1398

                                                                                                                           کرمانشاه

                                                                                                    امیر رضا عِطری کرمانشاهی

 

  1. توضیحی کوتاه درباره ی خودم:

امیر رضا عِطری، زاده ی اوایل 1375، در کرمانشاه، خیابان شاه بختیِ میدان شهرداری سابق

 

  1. نیاکان من:

 

پدر: وحید عطری: فارس کرمانشاهی. متولد و رشد یافته ی شهر کرمانشاه. کارمند آموزش و پرورش.

 

مادر: فضیلت مشاوران: بومی فارسی زبان فرهنگ شهری کرمانشاهی. متولد و رشد یافته ی شهر کرمانشاه. آموزگار.

 

پدر پدر: مرتضی عطری: فارس کرمانشاهی. معمار خوش نام و شاعر خوش اندیش استان کرمانشاه. شهرت عِطری به این دلیل است که پدرش و پدر پدرش به عِطر و گلاب گرفتن، عطاری و فروش عرقیات گیاهی معروف بوده اند. متوفی 1394 ه.ش در کرمانشاه.

 

مادر پدر: محترم اکبری: فارس کرمانشاهی. خانه دار.

 

پدر مادر: عزت الله مشاوران: آذری[1] اسدآبادی همدانی. اصالتاً آذری تبریزی آذربایجانی. نظامی (ارتشی سپس سپاهی). شناسنامه ی قبلی اش قیطاس نژاد بوده و قبل از قیطاس نژاد نیز شناسنامه اش نجفی بوده است. به دلیل سفر یکی از نیاکانش به نجف اشرف برای زیارت حرم امیرالمؤمنین علیه السلام، به نجفی مشهور شده اند. پدر پدرش آذری تبریزی آذربایجانی بوده که برای بهره گیری از باغ های سرسبز اسدآباد، به آن جا مهاجرت می کنند. خودش در کودکی اندکی در تبریز هم بوده است. متوفی 1376 ه.ش در کرمانشاه.

 

مادر مادر: توران وهابی مِهرَبانی: بومی فرهنگ کردی کرمانشاهی. متولد و رشدیافته ی شهر کرمانشاه. اصالتاً از طرف پدری، کرد جاف بیجاری کردستانی و از طرف مادری، کرد کلهری ایوانی است. خانه دار. وهابی به نام پدر پدرش که عبدالوهاب بوده اشاره دارد و مهربان هم بر اساس شنیده هایم از خانواده ی مادری ام، نام روستایی نزدیک بیجار کردستان است اما تا به پایان رساندن این کتاب، بنده در جستجو هایم به وجود چنین مکانی در کردستان بَر نخورده ام.

  • امیررضا عطری
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396