امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

امیررضا عطری ام.
فعال و دبیر علوم انسانی.

این تارنوشت می تواند راهی برای پیوند و ارتباط افزونتر ما باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

Amirreza Etri
Iranian Activist and Humanities Teacher.

This blog can be a way for us to connect and communicate more.
Best wishes...

- - - تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران - - -

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

۲۳ مطلب با موضوع «علوم انسانی Humanities :: تاریخ History» ثبت شده است

بسم الله

الرحمن

الرحیم

 

چند ماهی است که پنداری، خواب از چشمانم ربوده است ...

همیشه تلاش کردم که با خودم، خدا، دیگران و طبیعت، راست بگویم و راستی پیشه کنم، برای همین به عنوان پاداشی از سوی خدا، هر گناهی که کرده ام، پشت بندش، زودِ زود، چوبش را خورده ام. چوبی بد! از شما چه پنهان، چوب ها و کیفر هایم را دوست دارم. چون آدمم کردند. خاکسارم کردند. دست کم خودم این گونه احساس می کنم.

من به خودم و خدایم بد کردم. بار ها، این را در گوشش نجوا کردم. او هم در عوض، چشمم را باز تر کرد. دلم را مهربان تر کرد. شد قمار! خواستم خوب باشم؛ خدا بدی هایم را خرید! همه شان را خرید. بیچاره ام کرد! خانه خرابم کرد ... شدم آدمی که تازه ارزش گوهر را می فهمد. نمی دانم چه رازی است، هنگامی که توبه می کنم، قلبم روشن تر می شود؛ احساس می کنم که اصلاً دور و برم را بهتر و بهتر می بینم. نفس کشیدنم با کیفیت تر می شود. بوی انسان را بهتر می فهمم. درست همچون بغض و اشک امروزم، زیر این باران.

چند ماهی است که پنداری، خواب از چشمانم ربوده است ...

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

    1. امروز و دو خوانش از ایران

من به عنوان یک انسان بهره گیر از اندیشه، با نگاهی تماشاگرانه بر این باورم که این روز ها در سده های 14 و 15 خورشیدی، ما دو خوانش جدا از ایران داریم:

  1. ایران رسمی 2) ایران درونی
  1. ایران رسمی: که ایرانی است نادلسوز، اداری، سفارشی، از پیش مشخص، بدون توانایی پذیرش و برتافتن دیگری، پراکنده شده، لبریز از تنها شعار های بزرگ اسلامی-شیعی ولی دور از عمل، بیگانه با توسعه و پیشرفت، با دست کمِ نشان های هویت آریاییِ ایرانی و بسیار بسیار حساس و واکنش گرا. شواهد و نشانگر­های تاریخی ایران، نشان می دهند که چند عامل روی این وضعیت اثرگذار بوده اند، از نمونه:
  1. روی کار آمدن حاکمیت های بیگانگان که احساس وابستگی و تعهدی به ایران و وابسته هایش نداشته­ اند.
  2. بهره گیری ابزاری حاکمیت های ایرانی یا ظاهراً ایرانی از شعار های اسلامی یا شعار های هیجانی برای آرام سازی رابطه ی مردم نسبت به قدرت حاکم.
  3. مسخ هویتیِ آرام آرامِ فرهنگ عمومی مردم از فرهیختگی، تعهد و توسعه به مصلحت گرایی، خودپرستی و راحت خواهی.
  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

! ]نخست با خودم گفتم که این نوشتار را به گونه ی کتاب در اینترنت بگذارم، ولی دیدم چون شرایط کشورمان و زندگی انسانی، به تیمار در لحظه ی اکنون نیاز دارد و این نوشتار هم دست کم از دید خودم، یک تیمار اورژانسی است، خب اگر کتاب وار باشد، چون من هم برای احترام به مخاطبم نمی توانم هیچ نوشته ای را سر و ته زده شده به پایان برسانم و پایان دادنش زمان می بَرَد و وظیفه ی حالایم نیز نسبت به هم نَفَسانم مهمتر است، پس به این دلیل که حالِ خوبِ احتمالیِ کسی با این سیاه مشق ها، برای امروز نیازی فوری و ضروری است و باید ((اقدامِ درست)) کرد، گفتم به صورت نوشتار های تدریجیِ تکه ایِ وبلاگی بارگذاری اش بکنم. امید که نیک افتد![ !

 

پیشکش به:

  1. آن هزاران هزار عالمان دینی شیعه ی گمنامی که در میان و گوشه و کنار پهنه ی جغرافیای جهان مسلمانان و نا مسلمانان، همگام با دانش روز، گمنامانه به فهم ناب مردم از اسلام کمک کردند و چه بسا امروز از مزارشان هم نشانی باقی نمانده، ولی امید که دل هایمان پاسبان راهشان باشد ...

 

  1. استاد علامه محمد رضا حکیمی، آن بزرگ پیشمرگ اسلام و ایران و همان کهنه سرباز تشیع در دل بیگانگی ها برای راهنما بودنِ پویندگان راه انسانیت ...

     

  • امیررضا عطری

- پایه: علوم دینی و اسلامی -

شادروان استاد قاسم آهنین جان، ادیب و هنرمند رسانه ایِ آیینی کشورمان ایران.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشکش به

جوانان ایرانیِ فرهیخته و روشن­ اندیشِ گمنام در رشته های علوم انسانی

آن ها که با وجود همه ی موانعشان ولی همچنان استوار اند و جامعه به فرخندگیِ بودنِ آن ها است که بوی

انسانیت را فراموش نمی کند.

  • امیررضا عطری

پیرو 3 برای کتاب ((فهرستی از مراجع دینی شیعه و درآمدی منتقدانه ی مختصر بر روحانیت شیعه)):

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رفت و آمد های چند باره به یک شهر در یک بازه، بازگفت نمی شود.

مرجع درگذشته:

/ به ­نامی، نام و نام خانوادگی، زادگاه و زادسال- پرورشگاه- تحصیلگاه- اقامتگاه- درگذشتگاه و درگذشتسال- آرامگاه، روشنگری ویژه ی کوتاه./

  • سید عدنان غریفی، سید عدنان موسوی غریفی بحرانی، بصره 1245- بصره و خرمشهر- خرمشهر، نجف و سامرا- خرمشهر و بصره- کاظمیه 1301- نجف
  • امیررضا عطری

دنباله ی نام برخی از اندیشمندان دینی مجرد:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ایرانی، به جز بانو شهیده بنت الهُدی صدر که عراقی می باشند.

1. شیعه ی اثناعشری:

1. بانو رَبابه الهی: ربابه الهی؛ 1359(اصفهان)-1294(اصفهان)؛ مدرس حوزه ی علمیه ی اصفهان و نویسنده.

علت مجرد ماندن: علاقه و مشغله ی بسیار فراوان به فراگیری، پژوهش و آموزش علوم اسلامی.

  • امیررضا عطری

پیرو 2 برای کتاب ((فهرستی از مراجع دینی شیعه و درآمدی منتقدانه ی مختصر بر روحانیت شیعه)):

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرجع درگذشته:

/ نام و نام خانوادگی، به ­نامی، زادسال و درگذشتسال (به قمری)، زادگاه- پرورشگاه- تحصیلگاه- اقامتگاه- درگذشتگاه- آرامگاه، روشنگری ویژه ی کوتاه./

  • عبدالغنی بادکوبه ای، شیخ عبدالغنی بادکوبه ای، 1350- احتمالاً پایانه های سده ی 13، باکو- باکو- باکو و نجف- باکو- باکو- باکو، سراینده به پارسی و ترکی- کمونیست های پلید قفقاز، او را پس از 4 سال زندان، دار زدند و شهیدش کردند./
  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

درآمد:

من نمی توانم نسبت به ((انسان))، بی تفاوت زندگی کنم. چون بسیار می اندیشم و بسیار خودم را جای دیگران می گذارم. هر چند کار دشواری است. چون از کودکی، تا حدودی تنها بزرگ شدم و برای دستیابی به پاسخ کنجکاوی هایم، از داشته هایم ((بهره)) و ((دلگرمی)) می گرفتم، همیشه نگاهی جدی و پر اهمیت برای ((زندگی انسانی)) قائل بودم و برای همین و به هزار و یک دلیل دیگر، هنوز هم بر این باورم که در میان آفرینش خدایی تا همیشه، از یک نگاهی که حداقلِ هوشمندی را داشته باشد، چیزی مهم تر از ((زندگی انسان ها)) نیست. آزاد ترین آفریده ی خدا. چون معنای شادی، اندوه و بازگشت به شادی را خوب و ژرف ((چشیدم)) و در خلوت خودم ((نگریستم))، این را می فهمم که هیچکس از شادکامی اش بدش نمی آید و هیچکس از تلخ کامی اش خوشش نمی آید و چه لذتبخش است که شادی معصومانه ی کسی را ببینی و حال خراب کسی را نبینی. جدا از از همه ی داستان های شیرین، تلخ و ساده ای که ما انسان ها با همدیگر داشته ایم، ولی چون سرشت ما یکی است، شرف می گوید: شادی دیگران، زیبا است.

چون از راه عقل و ریشه های تاریخی، زیبایی و لذت بخشی محض اسلام را دریافتم، دیدم که همه باید در این شادی سهیم باشند. جشن گرفتن بی حضور و یاد دیگران، زیبا نیست. ولی هر کسی آزادانه باید انتخاب کند. یعنی کارت دعوت این جشن را خود خدا برای همه فرستاده است. اگر قبول ندارید، درب قرآن را باز کنید و یک بار با اندیشه ورزی، از آغاز تا پایان به ترتیب بخوانید. خدا همه را فقط برای پذیرایی شدن دعوت نکرده است، بلکه با توجه ویژه ی نفر به نفر، از همه خواسته که در این بزم بزرگ، نقش ایفا بکنند و گوشه ای از کار را بگیرند. آری، در میهمانی خدا، همه ی فراخوانده شدگان، مهم و منحصر به فرد اند و در رعایت پایه های احترام و گرم گرفتن از سوی میزبان مهربان نسبت به این گرامیان، تبعیض معنا ندارد. بوستان، بوستان خدا است.

در میهمانی ابدی اسلام، یا بهتر است بی تعارف بگویم در ((خانه ی پدری ابدی و دلچسب اسلام))، برای همه ی فرزندان جا هست و کسی نیست که دلش بخواهد ((مسلمان)) باشد و اسلام به سینه ی او دست رد بزند. شما هر کسی که باشی، در اسلام الگویی برای خودت می توانی بیابی که زندگی تان تا حدودی مانند هم باشد و آن الگو که شرایط زندگی اش شبیه تو است، به جایگاه والا و بلندی در نزد پروردگار رسیده است. اگر قرآن، روایات مرتبط و تاریخ اسلام را مطالعه بفرمایید، خواهید دید که حتی افرادی که غافلانه در گنداب گناهان گوناگونی گرفتار بوده اند، خدا و معصومین برای بازگشتشان دعا می کردند و در آن ها کم هم نیستند افرادی که به آغوش یکتاپرستی و اسلام بازگشتند و در نزد خداوند و معصومان، عزت و احترام مخصوصی یافتند. پس هر کس که هستی، زندگی خصوصی ات هر گونه که هست، راه مسلمانی و تقرب به درگاه خدا برای تو، باز است. نه تنها مسلمانی، بلکه راه یک ((شخصیت اسلامی)) شدن، برای شما، بازِ باز است.

یکی از نعمت هایی که خدا در فطرت آدمی گذاشته است، نعمت گرایش به ازدواج است. هیچ انسانی با روان سالم را پیدا نخواهید کرد که از ازدواج بدش بیاید، از انس با یک همسر که از جنس مقابلش است بدش بیاید، از فرزند آوری و دیدن دلبری کردن فرزندان بدش بیاید، بلکه به اندیشه ی رسیدن به این داشته ها، دلخوش است. اگر با آموزه های اسلامی نیز آشنایی ژرف داشته باشد، جان این نعمت ها و همه ی نعمت ها را می فهمد و سپاسگزار درگاه پروردگار است. پس شخص سالم روان، چه مسلمان باشد چه کافر، ازدواج را دوست دارد. ولی گاهی وقت ها انسان با این که قدر یک نعمت را می فهمد، اما به هزار و یک دلیل برایش نشده است که خودش را به فعلیت آن نعمت برساند. برخی ها فکر می کنند که اگر کسی در زندگی اش چیزی را ندارد، یا آن را نخواسته یا شایستگی اش را نداشته است! ولی بسیاری افراد در جهان بوده و هستند که نعمتی را خواسته و برایش تلاش کرده اند و شایستگی اش را نیز خیلی بیشتر و بهتر از دیگران داشته اند، ولی اوضاع زندگی شان ساده و آسان نبوده است.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب ((فارس و فارسی کرمانشاهی: درآمدی با واژه نامه ای گذرا)) پژوهشی درباره ی نژاد فارس کرمانشاهی  و لهجه ی فارسی کرمانشاهی است و در دنباله ی این نگاه، به بحث های: پیوند نژاد و لهجه، ریشه شناسی تاریخی، زبان­ شناسی، هویت فرهنگی، فرهنگ در دین، پیوند فرهنگی، روشن سازی راه فرهنگی و کارکرد دینی، پرداخته است. نویسنده، این کتاب را به علت ناچیز بودن پیشینه ی تحقیق در موضوع های تخصصی مطرح شده اش در وضعیت هویتی آشفته ی وقت، یک وظیفه ی فرهنگی فوری و ارزیابی شتاب­ زده و پیشگفتاری، بر این بحث ها می داند، که واژه نامه ای کوتاه را نیز نشانه وار، در کنار گفتار های طرح شده، به نمایش گذاشته است. در حقیقت، این کار، تلاشی در راستای مطالعات میان رشته ای علوم ادبی و علوم دینی، برای نشان دادن کاربرد مستقیم علوم انسانی به مرکزیت علوم اسلامی، در زندگی و پشتوانه ی کمال انسان و جامعه است که با قرار دادن موضوع کتاب به عنوان یک اصالت، دفاع و رهگیری شده است. بخش های پیگیری شده ی این نوشتار، به این روی اند: درآمد، آغاز با من، ضرورت انجام پژوهش، روش بی رودربایستی، همگام با تاریخ، با گام های آریایی ها، گذشت روزگار و تبعات فرهنگی آن، چگونگی امروز، پرسشی احتمالی از خودم، ستون های ایران، زبان فارسی در استان و شهر کرمانشاه، پیشینه ی این پرسش و پژوهش، لهجه مهم تر از واژه، روشنگری هایی درباره ی بخش زبان این کتاب، پیشنهاد ها و ادامه با من و زبان، واژه نامه و اصطلاحات و ضرب المثل ها و کتابنامه.

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به همت فرهیخته ی ارجمند استان کرمانشاه، جناب آقای داریوش روشنک، پسر دختر عموی مرحوم آقای مرتضی عطری کرمانشاهی، از طرف روزنامه ی باختر کرمانشاه در چند نوبت در سال 1389 به وسیله ی جناب آقای حمید مولایی فر، با آقای مرتضی عطری مصاحبه هایی انجام شد که حاوی نکته های جذابی درباره ی تاریخ معاصر استان و شهر کرمانشاه می باشد.

من برآن شدم که برای تکمیل نشر اثر های آقای عطری، این مصاحبه را در مورد های لازم درست نویسی و پی نویسی کنم و آن را در اینترنت، باز همچون دو نوشته ی پیش، نشر دهم.

اکنون که این کار به پایان رسیده، این نوشتار را به پیشخوان شما خوانندگان گرامی می گذارم.

یادآوری: لکه های رنگی که در برگه های 5،4و6 وجود دارد، از قلم خود آن مرحوم است.

 

شنبه، 30 بهمن 1389، شماره ی 1486

  • امیررضا عطری
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396