امیررضا عطری- مدرس و فعال علوم انسانی و اسلامی | Amirreza Etri- Islamic Educator

مدرس و کنشگر علوم انسانی و اسلامی | Humanities & Islamic Educator & Activist

امیررضا عطری- مدرس و فعال علوم انسانی و اسلامی | Amirreza Etri- Islamic Educator

مدرس و کنشگر علوم انسانی و اسلامی | Humanities & Islamic Educator & Activist

امیررضا عطری- مدرس و فعال علوم انسانی و اسلامی | Amirreza Etri- Islamic Educator

- دانش آموخته ی ممتاز کشوری الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم
- پژوهشگر، نویسنده و توسعه دهنده ی علوم انسانی و شیعی


- خریج وطنی متمیز فی الالهیات و المعارف الإسلامیة من جامعة قم
- باحث و کاتب و مطور للعلوم الإنسانیة و علوم الشیعة


- Distinguished national graduate of theology and Islamic studies from University of Qom
- Researcher, writer and developer of humanities and Shiite knowledges


و ...

- - - تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران - - -

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فهم اسلام» ثبت شده است

می توان در پهنه ی دانش دینی، پویا و اثرگذار بود و در عین حال، مدرک تحصیلی یا مدرک تحصیلی عالی هم نداشت.

 

یادآوری نام این افراد، دلیل بر درست دانستن همه ی گوشه های شخصیتی و دانشی آنان نیست.

 

  1. حوزوی بی اجازات:
    1. سید محمدکاظم موسوی بجنوردی/ بنیادگذار دایرة المعارف بزرگ اسلامی (پژوهش های ایرانی و اسلامی) تهران
    2. حجت الاِسلام علی صفایی حائری/ سخنران و نویسنده
    3. حسن رحیم پور ازغدی/ مبلغ ایدئولوژیکی

 

  1. بی مدارک تحصیلاتی کلاسیک:
    1. مدرسه ای محض:

2-1-1. نظام الدین آل آقا/ معلم دینی مدارس کرمانشاه

    1. دانشگاهی محض:

2-2-1. سید غلامرضا سعیدی/ پژوهشگر و نویسنده

  1. مکتبی:

3-1. محمد اسماعیل دولابی/ عارف

3-2. جعفر مجتهدی تبریزی/ عارف

 

  1. بی دستگاه تحصیلاتی:

4-1. رجبعلی خیاط/ عارف

4-2. احمد حسینعلی تهرانی/ عارف

  • امیررضا عطری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اسلام، به من ((معنا)) می داد. از هنگامه هایی که خودم را آرزومند ((اسلامی بودن)) می دیدم، دنبال این بودم که یک جوری خودم را درون این پهنه جا بکُنم و من هم ((اسلامی)) باشم.

در نگاه نخست، چنین می پنداری که نهاد هایی هستند که اسلام مال آن ها است و در پایگاه آن ها است. مانند: مسجد، حوزه، خانواده ی فلان آیت الله، فلان سازمان و ... . من برایم نشد که حوزوی بشوم. در خانواده ای بزرگ نشده بودم که از روز نخست در یک فضای ((کاملاً مذهبی)) رشد بکنم، دور و برم پر از آشنا باشد، زود کار برایم جور بکنند، زود ازدواجم را فراهم بکنند و ... . ما به شدت ساده و معمولی بودیم. ساده مانند یک خانواده ای که اگر نگویم در جنوب تهران، ولی نزدیک های جنوب تهران زندگی می کند و برای رسیدن به هر چیزی باید جان بکَند! بماند که جنوب تهران هم به با وجود مشکلاتی که دارد ولی به ((امکانات)) نزدیک است و ((دیده)) می شود، اما شهر من، ویرانکده ی من، حتی به امکانات، ((نزدیک)) هم نیست و ((رها)) شده است!

  • امیررضا عطری