امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

دبیر و فعال علوم انسانی | Humanities Teacher & Activist

امیررضا عطری- کاربرد علوم انسانی | Amirreza Etri- Humanities Application

امیررضا عطری ام.
فعال و دبیر علوم انسانی.

این تارنوشت می تواند راهی برای پیوند و ارتباط افزونتر ما باشد.
با آرزوی بهترین ها ...

Amirreza Etri
Iranian Activist and Humanities Teacher.

This blog can be a way for us to connect and communicate more.
Best wishes...

- - - تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران - - -

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

مترجم سایت

دیکشنری

۱۴ مطلب با موضوع «علوم اسلامی Islamic knowledges :: اخلاق Ethics» ثبت شده است

  • امیررضا عطری
  • امیررضا عطری

چکیده:

با نگاه به فراز و فرود های اجتماعی-سیاسی در تاریخ، روند تجربیات انسانی در گذر زمان تا به عصر معاصر به گونه­ای پیش رفته است که در عرصه ی حکمرانی سیاسی در جهان، شعارهای خط مشی خود را برای حفظ ثبات جامعه، بر رعایت حقوق متقابل قرار داده اند. راهکارهای سیاسی موجود مبنی بر رابطه ی مستقیم پاسداشت حقوق انسانی و گروه های انسانی در اجتماع است که نهایتاً به زد و خوردهای درون اجتماع نینجامد. ریشه های این رواداشتن ها و قائل شدن حق آزادی برای ابراز حقوق آحاد و اجتماعات گوناگون، بی گمان چون به محتوای فرهنگی باز می گردد پس به لحاظ موضوع به علم اخلاق پیوند می خورد و در تاریخ اخلاق نیز سرنخ این موضوع به شیوه های دینداری و رحمانی در تاریخ باز می گردد. با نگاه به آموزه های اصیل اسلامی به عنوان یک دین یکتاپرستانه در مرزبندی دین در جهان امروز، نه تنها ریشه ها و تأییدات روادانستن حق ابراز حقوق برای افراد و گروه ها را برای به خشونت کشیده­نشدن جامعه بلکه با تأکید بر کرامت انسان می بینیم، در قالب پندها و راهکارهایی که در آیات و روایات اشاره شده است بنیادهایی نظری نیز بر این موضوع را می توان از مسائل شخصی تا سیاسی، در این نگاه گذرا تا حدودی به دست داد.

 

واژگان کلیدی: رواداری، مدارا، تسامح، تساهل، رحمانیت، اجتماع، بنیاد دینی

  • امیررضا عطری

اسناد ایمیل های نا معتبر و بیهوده ی کسانی و نهاد هایی که برای درخواست یک شغل، به آن ها ایمیل زده بودم:

(عکس ها را دریافت کنید تا بزرگ شوند.)

- در صورت انکار شدن، سند های همه ی پیام های فرستاده شده را نیز بارگزاری می کنم. -

 

1 ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کرمانشاه

2 آموزش و پرورش استان کرمانشاه روابط عمومی

3 وزارت کار

4 وزارت فرهنگ روابط عمومی

5 وزارت فرهنگ انتشارات

  • امیررضا عطری

دنباله ی نامه ها و ارتباطات بی پاسخی که برای داشتن یک شغل، به اشخاص حقیقی، حقوقی و نهاد ها زدم:

71 وزارت کشور/ بی پاسخ.

 72 حضوری شرکت گاز استان کرمانشاه/ بی پاسخ.

 73 ورزش و جوانان کرمانشاه- بی پاسخ.

 74 ورزش و جوانان- بی پاسخ.

 75 نهاد رهبری کل در دانشگاه ها-/ بی پاسخ.

 76 معاونت علمی دولت/ اعلام عدم نیاز به امثال بنده.

 77 قرآن و عترت نهاد رهبری دانشگاه ها/ بی پاسخ.

 78 معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد- بی پاسخ.

 79 معاونت فرهنگی دانشگاه رازی کرمانشاه- بی پاسخ.

 80 امور فرهنگی قوه قضاییه/ بی پاسخ.

 81 ارتباط با ما شورای نگهبان- بی پاسخ.

  • امیررضا عطری

یا عادل

 

حتی سگ های توی خیابان هم کار دارند، تکلیف زندگی شان معلوم است و رو به جلو دارند می روند! ولی در کشور من، تکلیف من دانشجوی نخبه در هیچ چیز زندگی ام معلوم نیست.

26 سالم شده ولی گویی در این کشور، وجود ندارم.

من اول راهنمایی شاگرد اول درس خوان ترین مدرسه ی استان کرمانشاه بودم. پس از آن هم در هر رشته ای توانایی درس خواندن داشتم. ولی علوم انسانی و الهیات را انتخاب کردم که بتوانم به خود انسان خدمتی افزون تر و ویژه تر بکنم. ولی نظام سیاسی-اداری بی نظام کشورم، ناتوان از دیدن گنجایش های موجود در پیرامونش است. حتی صدای فریاد ها را هم نمی شنود! هیچ کاری برای امثال من ندارند. می گویند اخلاق و دین فقط مال ما است!

به اندازه ی یک گروه پژوهشی حرفه ای، توانایی علمی دارم. ولی کار برایم ندارند. حاضرم با بزرگترین اساتید علوم انسانی و دینی غرب ایران، گفتگوی علمی بکنم و اگر اثر استعداد علمی شان بالاتر از من بود، از همه ی ادعا ها و دادخواهی هایم دست می کشم.

جامعه ای که به تو کار مناسبت را نمی دهند، یعنی برای قتلت در رودربایستی گیر کرده اند و به این شکل می خواهند نبودنت را نرم به تصویر بکشند.

ولی رو در رو به همه ی مدیران کشورم و جهان می گویم: ((سر سفره ی میهنم و تشیعم، یا همه با هم می خوریم، یا اگر قرار بر نخوردن دیگران گذاشته اید، از سر این سفره بلندتان می کنیم ... !)) امر به معروف و نهی از منکر

 

  • 3 ماه است که با این اشخاص حقیقی، حقوقی و نهاد ها، برای داشتن شغل ارتباط برقرار کردم، ولی هیچ راه حلی برایم نداشتند:
  • ((دو نامه ی درخواستی و دادخواهانه درباره ی نگاه صریح، جوانانه، دانشجویانه و الهیاتی خودم، به دست کم 118 شخص و نهاد رسمی و نیمه رسمی کشورم ایران زدم، گفتم بد نیست شما هم یک بار بخوانیدشان. البته منت سر بنده می گذارید. در وبلاگم هم که به نام خودم در اینترنت هست، تلاش کردم مشکلات مملکت را به رک ترین حالت ممکن بگویم. دوست داشتم این قلم فرسایی هایم را با شما نیز در میان بگذارم. شاید نکته ای و راهی ((نوین تر)) به ذهنتان خطور کرد. من ]و امثال من[ با همه ی توانایی های حرفه ای ام برای ارتقای صلح و رواداری اجتماعی، ولی در کشورمان حتی دارای یک منبع درآمد و دارای کمترین جایگاه اجتماعی هم نیستیم و فقط عمرمان را به بازیچه و اتلاف می گیرند. از جانب خودم و هم درد هایم، دادخواهی و درخواست پیشنهاد از شما را به خدمتتان تقدیم می کنیم. امید که شما هم نوعان و متخصصان انسانی، در آن سازمان جهانی صدای ما هم نوعان و کمک کننده های واقعی تان را بشنوید!

سپاس.

ارادتمند شما

(خطاب به سازمان جهانی کار ILO)

 

1. به از جمله ریاست جمهوری و رهبری و ...

  • آیا من گناه کردم که دانشجوی سال ایران در سال تحصیلی 1399-1398 شدم؟! اینجا مگر ((جمهوری اسلامی)) ایران نیست؟! من گناه کردم که تا 26 سالگی نویسنده ی چندین مقاله و کتاب و برنده ی چندین و چند جایزه و همایش و عضو مجامع بزرگ علمی کشور و دانشجوی دکتری هستم؟! گناه کردم که برای ارتقای وضع عمومی کشورم، تحصیل در علوم انسانی و علوم قرآن و حدیث را انتخاب کردم؟! گناه کردم که برای پیمودن راهی موازی برای بهبود وضع روحی-دینی مردم، وارد حوزه ی علمیه نشدم و علوم روز را هم بلدم؟! 12 ماه است که خدمت وظیفه ی سربازی ام تمام شده و بیش از 13 ماه است که هر روز دنبال کار می گردم ولی هیچ که هیچ
  • امیررضا عطری

پیامبر اکرم، مولی علی و صدیقه ی شهیده را به هم می رسانَد.

تابلو: حسن روح الاَمین

 

در این روزهای بی قراری و این لحظات بغض آمیزم، این سطر ها را می نویسم. با دلی که روی دستم مانده. از خودم مانده و از دیگران رانده! با کینه و نفرت از گذشته ام، می نویسم. در حالی می نویسم که آرمان هایم به درک، کارم به جایی رسیده که هر روز دارم ساعت ها ساعت ها فقط دنبالِ داشتن شرایط یک زندگی ساده می گردم که در این اجتماع بتوانم، فقط یک ((زندگی حداقلی)) هم که شده داشته باشم. در نزد وِجدان خودم: تنم، روانم و جانم و همه ی انسان های خوب و ساده ی پیرامونم از من بستانکار اند و حق هم دارند و من هیچ کاری برایشان نکردم! من یک نادان بودم.

من یک احمق خوش بین بودم.

من در گذشته ام ((ریشه)) و ((اصالت)) دارم. امروزم را در گرو آن می دانم ولی برای جریان دوباره اش، از آن بیزار و متنفرم! امروز، دشمن گذشته ام هستم. دشمن خونی! دشمنی که دندان روی دندان می سایم.

  • امیررضا عطری

یا خالق و یا مدبر ای آفریننده و ای چاره اندیش

 

ای همه ی اهل عالم ...!

ما باعثان قتل های فراوانیم ...

شرف داشته باشیم و انسان را به کشتن ندهیم!

انسان کشتنی نیست، انسان زندگی کردنی است!

1. ارزش جان یک انسان از همه ی دنیا و آخرت بالاتر است.

بیشتر مردم ایران!

به ویژه توده های متوسط و مستضعف جامعه!

می دانم که از شرایط کنونی زندگی و اجتماعی تان ناراحت و بیزارید. ولی یک پرسشی از شما دارم:

به دیدگاه شما تنها در همین 100 سال پیش، چند میلیون نفر انسان، روی زمین، برای کشمکش های سیاسی، قربانی و کشته شده اند؟!

انسان هایی که عزیز عزیزانشان و خانواده شان بودند و بسیاری نیز از داغ آن ها دق کردند.

چه چیزی خون بر زمین ریخته ی آن ها را جبران خواهد کرد؟!

دیگران، تقصیر خود را به گردن خدا و با وعده ی جبران در آخرت که محسوس نیست و هیچ ربطی هم به آن ها ندارد نیندازند.

چه چیزی می تواند هزاران فاجعه ی زندگی های تخریب شده و ویران شده ی قربانیان آشوب ها را به عقب و پیش برگرداند؟!

نه این که اعتراض و رواداری شما آشوب باشد! هرگز! یک دانشجوی واقعی و یک هنرمند واقعی چگونه می توانند هرج و مرج کنند؟! هرج و مرج کار آشوبگر است نه مطالبه گر. خواه این آشوبگر در دل معترضان باشد یا در مسئولان.

مسئولان از کشوری تا لشکری وظیفه شان هماهنگی با هم برای خدمت به مردم است، در غیر این صورت مسئولیتشان دیگر معنا ندارد و مردم هم وظیفه شان در قبال زندگی شان، بهره گیری از نعمت ها و در قبال مسئولان، کمک و نقد است.

اگر جایی وضع خوب پیش رود، بیشتر مردم اعتراض نمی کنند ولی اگر برعکس باشد و خواست مسئولیتی از بالاترین جایگاه های کشور تا آموزگاران، برای شنیدن سخن شخص معترض نباشد، زد و خورد پیش می آید.

  • به راستی جایی که ((دلسوزیِ گسترده)) باشد، هرگز کار به این نما کشیده نمی شود.

ولی من می خواهم با شما از تکامل تاریخ سخن بگویم:

  • امیررضا عطری

یا رحمنُ یا رحیم

 

12. آیت الله سید مهدی قوام (درگذشت 1342)

 

13. شهیده بانو سیده بنت الهدی صدر

 

14. آیت الله سید رضا زنجانی

  • امیررضا عطری

شنیداری:

تکلیف من پارسی زبان در زندگی چیست؟! 1 هم معنادهی و آوا، --------- انسان بودن و جهان امروز ----------- ایرانی بودن و جهان امروز -------------- فعالیت در جهان امروز ------------- دینداری و جهان و امروز ---------- کرمانشاه و چالش هایش -------------- هدف من در حال بیداری 

What Should I do with Pornsites?!

دیداری:

+انسان و دین 151 پیش درآمد ----------- درون اسطوره. ما و تمدن------------- واژگان دین. گذر از قرارداد1 --------------واژگان دین. گذر از قرارداد2------------واژگان دین. گذر از قرارداد3--------------واژگان دین. گذر از قرارداد4------------- گفتگوی آزادی. دستگاه اندیشه ی دینی1---------------گفتگوی آزادی. دستگاه اندیشه ی دینی2------------گفتگوی آزادی. دستگاه اندیشه ی دینی3 -------------------گفتگوی آزادی. دستگاه اندیشه ی دینی4

  • امیررضا عطری
همه ی حقوق مادی و معنوی این تارنوشت، به امیررضا عطری تعلق دارد و هر گونه بهره برداری از این مطالب، تنها با ذکر منبع یا در موارد قانونی با اجازه مالک فکر، بی مانع است، در غیر این صورت، پیگرد قانونی می شود. 1396