دل نوشت (7): اگر خواهر داشتم ...
یا رادَّ ما قد فاتَ
اگر خواهر داشتم ...
کاری می کردم، بداند که برادر دارد.
به او می گفتم که: لازم نیست برای به دست آوردن رضایت و دل کسی شخصیت خودت را دگرگون بکنی.
بی قید و شرط دوستش می داشتم.
اگر خواهر داشتم ...
نمی گذاشتم کسی با دروغ گویی ((به نام دین، غیرت و عرف))، بخواهد رابطه ی گرم من با او را سرد بکند.
به او می گفتم که هر جور که باشی، همیشه مانند کوه پشتت و کنارت هستم، تو تنها با نگهداری از بزرگواری خودت، زندگی و زیسته هایت را تجربه بکن. نترس و پیش برو.
نمی گذاشتم افسردگی بر او چیره بشود.
اگر خواهر داشتم ...
به او می گفتم که: لازم نیست برای این که به تو بگویند دختر به درد بخوری هستی، هفت قلم آرایش بکنی، به کلاس های هنری و غیر هنری ای که لذت نمی بری، بری و جماعت هر غلطی کردند، تو هم بکنی، بلکه تو ذاتاً به درد بخوری و علاقه و وقارت از هر چیزی مهم تر است.
- ۰ نظر
- ۲۶ مرداد ۰۱ ، ۱۳:۱۸
- ۲۸ نمایش